یکی پرسید ازان دانای فتوی
که چه بهتر بوَد از مالِ دنیی
چنین گفت او که مالی کان نباشد
که گر باشد به جز تاوان نباشد
که گر مالی ز دنیا افتد آغاز
ترا آن مال دارد از خدا باز
ولی کی ارزد آن مال جهانی
که از حق باز مانی تو زمانی
چو از حق باز میدارد ترا مال
پس آن بهتر که نبود در همه حال
ترا چون عیش دنیا راه زن شد
کجا در دین توانی بُت شکن شد
همه عمرت شبست ای خفتهٔ راه
نه از روزی نه از بیداری آگاه
چو روزت صبح گرداند بزودی
که تو در عشق بازی با که بودی
هر آن ساعت که نه در عشقِ دینی
حریف اژدهای آتشینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.