گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان

 

ز باژ و خراج آن کجا مانده است

که موبد به دیوان ما رانده است

فردوسی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵

 

سلطان ز در قونیه فرمان رانده است

بر خاقانی در قبول افشانده است

سیمرغ که وارث سلیمان مانده است

شهباز سخن را به اجابت خوانده است

خاقانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

فرَس با من چنان در جنگ رانده‌ست

که جای آشتی‌رنگی نمانده‌ست

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

کس دُر نه به قدر او فشانده‌ست

زین روی برهنه‌رو‌ی مانده‌ست

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۴ - مقالت سوم در حوادث عالم

 

هر‌که در این حلقه فرو مانده‌است

شهر‌برون‌کرده و ده‌رانده‌ است

نظامی
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۰ - مطلب در بیان عقل و عشق

 

عقل اندر کار خود درمانده است

عشق صد اسرار حق برخوانده است

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۴ - المکاتب و الرموز در رفتن سلطان محمود به سومنات و فتح کردن او

 

اسبهاشان اندر این ره مانده است

هم زده فرسنگ یک دم رانده است

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۹ - سوال کردن رسول روم از امیرالمؤمنین عمر رضی‌الله عنه

 

تا به گوش خاک حق چه خوانده است

کو مراقب گشت و خامش مانده است

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده

 

با هزاران آرزو‌مان خوانده است

بهر ما غرس کرم بنشانده است

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۷ - پیش رفتن دقوقی به امامت آن قوم

 

زآنک شهوت با خیالی رانده است

وز حقیقت دورتر وا مانده است

مولانا
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

بجائی گلفشانی را رسانده است

که بر تخت سلیمان گل فشانده است

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۸

 

خال تو ریشه در شکرستان دوانده است

از خط سبز، شهپر طوطی رسانده است

جز خط دل سیه که مبیناد روز خوش

بر شمع آفتاب که دامن فشانده است؟

مجنون من ز کندن جان در طریق عشق

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۶۶

 

خال تو ریشه در شکرستان دوانده است

در خط سبز، شهپر طوطی رسانده است

جز خط دل سیه که مبیناد روز خوش

بر شمع آفتاب که دامن فشانده است؟

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۲۹ - حکایت

 

به احسان او دل رهین مانده است

که نام مرا بر زبان رانده است

حزین لاهیجی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۲ - در نکوهش فقهای بی عمل

 

فقه اعضا را سراسر خوانده است

لیک اندر فقه جان درمانده است

ملا احمد نراقی
 
 
۱
۲