سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱۵ - در مدح دولت و اقبال دولتشاه بن بهرام شاه
شهریارا هر کجا هستم به فرمان توام
خاک بوس درگهت چون نقش ایوان توام
گرچه هفت اختر به هفت اقلیم ننماید چو من
چون چهار ارکان من اندر چار حد زان توام
دامن خورشید اگر شب بر ندارد گو مدار
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳
خط مکش در وفا کزآن توام
فتنهٔ خط دلستان توام
بی تو با چشم خون فشان همه شب
در غم لعل درفشان توام
از دهانت چو گوش را خبر است
[...]
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
مبتلای خویش و حیران تواَم
گر بدم گر نیک هم زان تواَم
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
من یکی بلبل ز بستان توام
بلبل نالان زافغان توام
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - فی معراج النبی صلی الله علیه و اله و سلم
من نمیگویم که حسان توام
تا منم خاک سگی زان توام
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و الثلثون
گرچه ننگی ام ولی زان توام
عاشق دیرینه حیران توام
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
هرچه خواهی کن که من زان توام
این زمان در عشق حیران توام
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹۰
تا جان دارم بندهٔ مرجان توام
دل جمع از آن زلف پریشان توام
ای نای بنال مست افغان توام
وی چنگ خمش مشو که مهمان توام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن
نیست کسب امروز مهمان تو ام
چنگ بهر تو زنم کان تو ام
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۶۰ - در بیان موعظه و معرفت گفتن ولد در خدمت شیخ صلاح الدین عظم الله ذکره و فرمودن او که خواهم که تو نمانی تا از تو موعظه و معرفت من گویم که در عالم وحدت دوی نمیگنجد و مثل آوردن
در حقیقت یقین از آن توام
چون که از صدق مهربان توام
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۲
اگر چه هیچ نی ام هر چه هستم آن توام
مرا مران که سگ بر آستان توام
به زلتی که رود از نظر میندازم
که برگرفته ی الطاف بی کران توام
بر اعتماد قبول توام کز اول عهد
[...]
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۱ - اظهار بندگی کردن شاعر در پیشگاه شاه
من که باشم که گویم آنِ توام
یکی از جمله سگان توام
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴
تا فتادست نظر بر رخ رخشان توام
بر تو آشفته تر از زلف پریشان توام
صفت حسن تو آئینه کند با تو بیان
نه دل خسته که من واله و حیران توام
گر مرا جان و جهان در سر سودات شود
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
غره زانم که مدح خوان توام
شهرتم این که در زمان توام
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸
دورم از فتنه که در سایه مژگان توام
خاطرم از همه جمعست پریشان توام
ناله هرچند غبار تنم از جا برداشت
طالع دون نرسانید بدامان توام
زانجمن پیشتر از شمع برون خواهم رفت
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۳۵ - حکایت
تو تا زنده یی، پاسبان توام؛
تو شه، من سگ آستان توام
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۲۷ - دستور یافتن حضرت سلیمان برای مهمانی مخلوقات
من یکی از جیره خواران توام
یک طفیلی بر سر خوان توام
خالد نقشبندی » ترکیب بند
سرورِ عالم! منِ دلداده حیرانِ توام
واله و سرگشتة سودای هجران توام
شاهِ تختِ قابِ قَوسَینی تو، من کمتر گدا
کی بود یارای آن گویم که مهمانِ توام
رحمتِ عامِ تو آبِ زندگی، من، تشنهای
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۳۷ - در اسرار حکایت شمع و پروانه
محرمم یامجرمم ز آن تو ام
گوسفند عید قربان توام