عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۱۷
سخنور چو رای روان آورد
سخن بر زبان ردان آورد
عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۲۴ - از قصیده ای
زهی بزرگ عطائی که در مضیق نیاز
امل پناه بدان دست درفشان آورد
ز بیم جود تو کان خاک در دهان افکند
ز یاد دست تو بحر آب در دهان آورد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسّلام
مهتر انگشت بر دهان آورد
قطرهٔ آب بر زبان آورد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۰ - التمثیل بقصّة آدم علیهالسلام و سبب عشقه
عزِّ علمش سوی جنان آورد
دل عشقش به خاکدان آورد
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹
باز غم تاختن چنان آورد
که دل خسته را بجان آورد
خویشتن در دهان مرگ افکند
هر که نام تو بر زبان آورد
زلفت از حد ببرد جور و جفا
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در ستایش عز الدوله
دست درافشان چو زی تیغ درفشان آورد
نسر گردون را به خوان تیغ مهمان آورد
گرز او در قلعهٔ البرز زلزال افکند
چتر او در قبهٔ افلاک نقصان آورد
گر نبات از دست راد او نما یابد همی
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
رسم انصاف در جهان آورد
عدل را سر بر آسمان آورد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
هرچه اندیشه در گمان آورد
مطبخی رفت و در میان آورد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۷ - نشستن اسکندر بر جای دارا
رها کن رهی کان زیان آورد
ره بد خلل در گمان آورد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع
که سالار خوان خوردِ خوان آورَد
خورشهای خوش در میان آورد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر
جهان گرچه کارش به جان آورَد
نه ممکن که سر در جهان آورَد
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دردمندی که از مرگ دوستش پیش شبلی گریه میکرد
دوستی کز مرگ نقصان آورَد
دوستی او غم جان آورد
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
هر که او با شاه ایمان آورد
در میان سالکان جان آورد
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - و قال ایضاً بمدحه
فراق روی تو ما را بروی آن آورد
که در چمن بسر لاله مهرگان آورد
بچین زلف تو چشمم زطراه دریابار
ببوی سود سفر کرد و بس زیان آورد
غم تو کرد جهان را چو چشمۀ سوزن
[...]
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۳
دل بین که مرا غم که مهمان آورد
وز عشق که بر سرم چه طوفان آورد
از آتش پارسی روانسوزتر است
این سیل که از راه خراسان آورد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲ - شکر کردن موسی خدا را که دعاش قبول گشت و خضر را علیه السلام دریافت
بوی نان خوش مرا بنان آورد
خورد نان سوی ملک جان آورد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۲
یار باز آمد و بوی گل و ریحان آورد
خنده باغ مرا گریه هجران آورد
باز گلهای نو از درد کهن یادم داد
غنچه ها بر جگرم زخم چو پیکان آورد
فصل نوروز که آورد طرب بر همه خلق
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۵
صبا ز زلف تو بویی به عاشقان آورد
نسیم آن به تن رفته باز جان آورد
هزار جان سزد از مژده، گربه باد دهند
که نزد دلشدگان بوی دلستان آورد
خبر ز چین سر زلف مشکبوی تو داد
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
اشقر خاص زیر ران آورد
لرزه در باد مهرگان آورد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
روی در خرد کاردان آورد
خردهای باز در میان آورد