وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۷ - در نوشتن شیرین جواب خسرو را و عتاب کردن بدو در عشق و محبت با دیگران
هوس را در برش قدری تمام است
از آن خصمیش با هر نیکنام است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم
آن کس که در این دهش مقام است
آسوده دلی بر او حرام است
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳
چو در دور لبش تقوی حرام است
خدایا، دور میخواران کدام است
چه گویم از حدیث زلف و رویش
چو مشرق مظهر هر صبح و شام است
یکی صیاد در دامم فکندنست
[...]
عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۳۲
عشق آمد و گوید رسولم نام است
در حسن به آسمان صدم پیغام است
حکم است که دل و دین فروشید به درد
وین سهل ترین جمله احکام است
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - ساقی نامه و مدح حسینخان شاملو
این چه فردوس طرب فرجام است
که در آن خاک سیه گلفام است
چون سموم از غم او باد بهشت
رنجه دایم ز تب سرسام است
بی سبب مرغ صفیری زد دوش
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - کتابه عمارت شاهنواز خان (از امرای شاه جهان)
ز دستش آنچه ناید انتقام است
که تیغ کینه اش عالم نیام است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹
هر کجا موج زند جام شرابی دام است
ساغر باده، گل صبح و چراغ شام است
روشنایی ز فروغ می گلگون داریم
روزن خانه ی ما باده پرستان جام است
قلعه ی قهقهه ی کبک بود دامن کوه
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ هاجو
تفک کو در جهانسوزی به نام است
ز جوش عطسه گفتی در زکام است
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۳
فراغ بال طمع کردن از فلک خام است
که فلس ماهی این بحر حلقه دام است
مرو ز میکده بیرون، که در جهان خراب
ز روزنی که نسیمی به دل خورد جام است
صفای وقت ز صافی کشان مجو زنهار
[...]
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۴
شیرازه جمعیت مستان خط جام است
آزاد بود هر که درین حلقه دام است
گردون که ازو صبح امید همه شد شام
از زلف گرهگیر تو یک حلقه دام است
چندان که نظر بر دل و دلدار فکندم
[...]
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۲۹ - وصف خوابگاه شاهی
شرف را خانه دولت تمام است
مقام عشرت و عیش مدام است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹ - در مدح نورالدین جهانگیر پادشاه
نگویم برق در رزمش حسام است
که تیغ برق تیغش را نیام است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۳ - رفتن رام در شهر ترهت همراه بسوامتر و کشیدن کمان در سینمبر و دادن راجه جنک دختر خود را سیتا به کدخدایی رام
که این صاحبقران را رام نام است
به تیغ برق تیغش هم نیام است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۶ - رفتن رام به شکار آهو و فرستادن سیتا، لچمن را برای خبر رام خواه ناخواه
ز من بشنو نه این آواز رام است
غنیم رام در عالم کدام است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۶ - روان شدن هنونت با جمع میمونان و رفتن در غار و یافتن سوم برتهارا
قسم خوردند کان کو اهل نام است
بجز غم، خوردنی بر وی حرام است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۲ - دیدن هنونت سیتا را و آمدن راون به دیدن سیتا و جاسوسی گرفتن
ترا چندین چه در دل مهر رام است
ببین کآخر چو من شاهت غلام است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰۰ - آوردن دمودری زن راون سیتا را
که آن از راونست و این ز رام است
مرا با تو چه جای انتقام است؟
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱
دمبدم دل ما را از الست پیغام است
از بلی بلی جانرا تازه تازه اسلامست
خاص می نه پندارد کاین بروز اول بود
بعد از آن سخن بگسست این عقیده عامست
گوش هر خدا بینی مستمع بود از حق
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲
این راهزنان که راهروشان نام است
درویشیشان خاص برای عام است
از بهر شکار خلق این طایفه را
هر پاره خرقه، چشمهای از دام است
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷۳
آهم از تاب گل روی تو، آتش فام است
ناله ام، چون نفس سوخته بی آرام است