گنجور

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت نخست

 

گرچه اندر زبان ابدال است

این مثل لایق چنین حال است

حمیدالدین بلخی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۹

 

قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان

کو ز شرف کعبه‌وار قطب کمال است

کعبه بود سبزپوش او ز چه پوشد

جامهٔ احرامیان که کعبهٔ حال است

در خبری خوانده‌ام فضیلت آن را

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت

 

مبین در نقش گردون کان خیال است

گشودن بند این مشکل محال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

حکایت کرد که‌اختر در وبال است

ملک را با تو قصد گوش‌مال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو

 

به ترکیبی کز این سان پایمال است

خداوندی طلب کردن محال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را

 

سپاس من نه از وجه منال است

بدان وجه‌ست کاین وجهی حلال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش

 

بی‌صیقلی آینه محال است

هردم که جز این زنی وبال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش

 

چون وضع جهان ز ما محال است

چونیش برون‌تر از خیال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر

 

زان شه که محمدی جمال است

روزیم کن آنچه در خیال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش

 

این خانه که خانهٔ وبال است

پیداست که وقف چند سال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی

 

آن عشق نه سرسری خیال است

کاو را ابد الابد زوال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - آگاهی مجنون از وفات مادر

 

عمری که بناش بر زوال است

یک دم شمر ار هزار سال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی

 

در بزم تو می‌ خجسته فال است

یعنی به بهشت، می حلال است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون

 

ما را که ز خوی خود ملال است

با خوی تو ساختن محال است

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۶) حکایت یوسف همدانی علیه الرحمة

 

مرا گویی که اکنون بیست سال است

که دل گُم کرده‌ام این خود محال است

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۰) حکایت سفیان ثوری رحمه الله

 

بدو گفتم که شیخا این چه حال است‌؟

زبان بگشاد که‌ایمان در وبال است

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

گرت از من برای آن ملال است

که تا ترک تو گویم، این محال است

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۲۶

 

بمعنی زندگی دنیا محال است

که این عالم همه خواب و خیال است

عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۰