فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
مرا فریاد رس یک بار دیگر
که من چون تو ندارم یار دیگر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
به نیکویی بکن یک کار دیگر
روانم باز ده یک بار دیگر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست
چو او گوهر نگیرد بار دیگر
سزد گر من نگیرم یار دیگر
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
من اینک زنده، او با یار دیگر
ز مهر انگیخته بازار دیگر
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
بگل گفتا که رفتم بار دیگر
ز سر گیرم هم امشب کار دیگر
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
در آن اندیشهیی تا بار دیگر
روی بر بام و سازی کار دیگر
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
بیا بر ساز از سر، کار دیگر
بهانه کن فسانه، بار دیگر
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
چه گویم شرح این اسرار دیگر
که ما را عشق بازی بار دیگر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
اگر برگویم این اسرار دیگر
کس اینجا نیست با من یار دیگر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
ز من این راز بشنو بار دیگر
که میگویم ترا اسرار دیگر
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۷ - قصّه منصور و عیان او بهر نوع فرماید
حیاتی یابد از دیدار دیگر
بیابد بیشکی اسرار دیگر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۸
به حسن تو نباشد یار دیگر
درآ ای ماه خوبان بار دیگر
مرا غیر تماشای جمالت
مبادا در دو عالم کار دیگر
بدزدیدی ز حسن تو یکی چیز
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵
همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطهها بخوردی، همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
همه نقدها شمردی، به وکیلدر سپردی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۴
پر ده آن جام می را ساقیا بار دیگر
نیست در دین و دنیا همچو تو یار دیگر
کفر دان در طریقت جهل دان در حقیقت
جز تماشای رویت پیشه و کار دیگر
تا تو آن رخ نمودی عقل و ایمان ربودی
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۱
جولان توسنش بین، هر سو غبار دیگر
فتراک او نگه کن، هر سو شکار دیگر
دلها اسیر گیرد، جانها شکار سازد
هرگز ندیده ام من، زینسان سوار دیگر
بخشم به زلفش ایمان، هم ناید استوارش
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶
دل من فتنه شد بر یار دیگر
چه خواهی کردن، ای دل، بار دیگر؟
ندیدم در تو چندان کاردانی
که اندر پیش گیری کار دیگر
بهل، تا بر سرما پاره گردد
[...]
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۳۵ - نامهٔ پنجم از زبان عاشق به معشوق
نبودت پیش ازین دلدار دیگر
چو دیدی بهتر از من یار دیگر
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۶۳ - نامهٔ نهم از زبان عاشق به معشوق
نهم دل بر وفای یار دیگر
و زان پس پیش گیرم کار دیگر
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۳۳ - حکایت آن عاشق که چون در وصال شکر نگفت محنت فراق کشید و چون در فراق شکر گفت بدولت وصال رسید
باو گفتند یاران بار دیگر
که: یارت یار شد با یار دیگر
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۷ - آغاز داستان محبت نامهٔ سوز و گداز
به بازی چشم و دل در کار دیگر
تمنا شحنهٔ بازار دیگر