گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۹

 

تا این دل من تو را خریدار آمد

در دست بلا و غم گرفتار آمد

نزد تو تن عزیز من خوار آمد

چونین که تویی با تو مرا کار آمد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

تا دل به هوای تو گرفتار آمد

جان در تن من تو را خریدار آمد

ای آنکه رخت چون گل پربار آمد

از گلبن تو نصیب من خار آمد

مسعود سعد سلمان
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز

 

آهن من که زرنگار آمد

در سخن بین که نقره‌کار آمد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش

 

آب در چشم شهریار آمد

دل سرهنگ با قرار آمد

نظامی
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۷

 

زین پیش دلم بستهٔ پندار آمد

پنداشت که فتوی دِه اسرار آمد

و امروز که دیدهای بدیدار آمد

کارم همه پشتِ دست و دیوار آمد

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۳۵

 

دل در طلبش بجان گرفتار آمد

جان نیز چو شمع عاشق زار آمد

کس ره نبرد بدو که آن ماه دو کون

آن لحظه نهان شد که پدیدار آمد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم

 

چو رب العزه در اسرار آمد

پیمبر نیز در گفتار آمد

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۱

 

امیرالمؤمنین قهار آمد

امیرالمؤمنین جبار آمد

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۵ - در کشف اسرار حق عزو جل

 

دلی کز عشق برخوردار آمد

که دید او حقیقت یار آمد

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

ولیکن شرح این بسیار آمد

ازو دیدار با عطار آمد

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۸ - راز گفتن شیخ کبیر با شیخ جنید(قس) از هواداری منصور

 

چنان مستغرق اسرار آمد

که بیخود جملگی بردار آمد

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید

 

امیرالمؤمنین قهّار آمد

امیرالمؤمنین جبّار آمد

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

مرا چون عقل اینجا یار آمد

تماشایم در این پرگار آمد

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴