مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۹
تا این دل من تو را خریدار آمد
در دست بلا و غم گرفتار آمد
نزد تو تن عزیز من خوار آمد
چونین که تویی با تو مرا کار آمد
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰
تا دل به هوای تو گرفتار آمد
جان در تن من تو را خریدار آمد
ای آنکه رخت چون گل پربار آمد
از گلبن تو نصیب من خار آمد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۹ - فی سلوک طریق الآخرة
صورت او نصیب دار آمد
سیرت او نصیب یار آمد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۴ - ایضاً فیالتوکّل
کلمهٔ حق چو در شمار آمد
عدد حرف بیست و چار آمد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۴۶ - اندر نکوهش شکم خواری و بسیار خوردن
شره جانور چو کار آمد
تا نیاید مراد نار آمد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۵ - فی بیان حاله و حسب احواله رحمةاللّٰه علیه
آنچه زین نظم در شمار آمد
عدد بیت دههزار آمد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
آهن من که زرنگار آمد
در سخن بین که نقرهکار آمد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش
آب در چشم شهریار آمد
دل سرهنگ با قرار آمد
عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۷
زین پیش دلم بستهٔ پندار آمد
پنداشت که فتوی دِه اسرار آمد
و امروز که دیدهای بدیدار آمد
کارم همه پشتِ دست و دیوار آمد
عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۳۵
دل در طلبش بجان گرفتار آمد
جان نیز چو شمع عاشق زار آمد
کس ره نبرد بدو که آن ماه دو کون
آن لحظه نهان شد که پدیدار آمد
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
چو رب العزه در اسرار آمد
پیمبر نیز در گفتار آمد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۳ - در معنی وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهوراً فرماید
دوای درد تو عطار آمد
حقیقت مرد این اسرار آمد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۸ - راز گفتن شیخ کبیر با شیخ جنید(قس) از هواداری منصور
چنان مستغرق اسرار آمد
که بیخود جملگی بردار آمد
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
امیرالمؤمنین قهّار آمد
امیرالمؤمنین جبّار آمد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
صفات و فعل تو دیدار آمد
حقیقت جملگی انوار آمد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
مرا چون عقل اینجا یار آمد
تماشایم در این پرگار آمد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۰ - سؤال نمودن ازمنصور که ابلیس در عین تلبیس است و جواب دادن منصور آن شخص را
چنان کاندر جهان او خوار آمد
یقین در عشق برخوردار آمد