گنجور

 
۱
۲
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳

 

تا مرا عشق یار غار افتاد

پای من در دهان مار افتاد

چکنم چون ز گلستان امید

دیده‌ام را نصیب خار افتاد

کشتی صبر من چو از غرقاب

[...]

۷ بیت
خاقانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول

 

کار ازین صعب‌تر‌، که بار افتاد‌؟

وارهان وارهان که کار افتاد

۱ بیت
نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸

 

کشتی عمر ما کنار افتاد

رخت در آب رفت و کار افتاد

موی همرنگ کفک دریا شد

وز دهان در شاهوار افتاد

روز عمری که بیخ بر باد است

[...]

۱۳ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۷

 

تا ابروی طاقِ تو کماندار افتاد

تیرِ مژه جفتِ او سزاوار افتاد

در من نگر و گره بر ابروی مزن

کز ابرویت گره برین کار افتاد

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۸۹

 

شمع آمد و گفت: کار در کار افتاد

در سوختنم گریستن زار افتاد

از بس که عسل بخوردم از بیخبری

در من افتاد آتش و بسیار افتاد

۲ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

چنان در دام آن دلدار افتاد

که صد عمرش بیک دم کار افتاد

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی

 

که در خلق جهان بسیار افتاد

درین دَیرم کنون این کار افتاد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

به هرمز گفت اکنون کار افتاد

که گل را بار دیگر خار افتاد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

مرا زین کارغم بسیار افتاد

ولیکن چون کنم چون کار افتاد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۷۱ - در خاتمت کتاب گوید

 

دلا چندین مدم چون کار افتاد

که همچون سر ترا بسیار افتاد

۱ بیت
عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید

 

در این سرّ فنا عطّار افتاد

یقین گفتار من با یار افتاد

۱ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۷۸

 

وه وه که دلم به غم گرفتار افتاد

در دام ستمگر و جگرخوار افتاد

با او بنسازم چه کنم بگریزم

عشق است نه بازی چه کنم کار افتاد

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸

 

در عشق توام واقعه بسیار افتاد

لیکن نه بدین سان که ازین بار افتاد

عیسی چو رخت بدید دل شیدا شد

از خرقه و سجاده به زنار افتاد

۲ بیت
عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۲

 

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتاده بود اندر غم عشق

اما نه چنین زار که این بار افتاد

۲ بیت
مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۵

 

ای دل ز گلی که جفت صد خار افتاد

بگذر که بر او گذار بسیار افتاد

آن نان چه خوری که سگ بر او دندان زد

وآن آب چه نوشی که در او مار افتاد

۲ بیت
مجد همگر
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹

 

کس نداند که مرا با که سر وکار افتاد

گر چه در عشق چنین واقعه بسیار افتاد

غرّه بودم به شکیبایی و خود بینی عقل

برق عشق آمد و در خرمن پندار افتاد

شوق غالب شد و وجدم به خرابات کشید

[...]

۱۱ بیت
حکیم نزاری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰

 

مرا به صبحدمی در چمن گذار افتاد

ز بوی گل به مشامم خیال یار افتاد

گذشت یک دو سه بیتی به خاطرم به هوس

چو از هوا نظرم سوی آن نگار افتاد

نگاه کردم و دیدم گرفته آشوبی

[...]

۱۵ بیت
جهان ملک خاتون
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۹