گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۲۶
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۸ - دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او

 

ز جام می همی بارید شادی

چو از مستی جوانمردی و رادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

بدو گفت ای بهشت کام و شادی

به تو یزدان نموده اوستادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

ندانم تو بدو چون او فتادی

به مهر او را دل از بهر چه دادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

ازیشان خود تو از جمشید زادی

تو نیز آن گوهرت بر باد دادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

ترا بی من بزرگی باد و رادی

مرا بی تو درستی باد و شادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

نه باجی بر یکی کشور نهادی

نه شهری را به پیروزی گشادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

مگر چون من بدان در سخت شادی

که چون گنجش به خاک اندر نهادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

به حق آنکه او بود ابر رادی

بجای برق، خنده‌ش بود و شادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

گشاده دست شادی بند رادی

گرفته باز رادی کبگ شادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

نه مرغی و نه تیری و نه بادی

درین باغ از شبستان چون فتادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى

 

به گوراب از کدامین تخم زادی

تن سیمین بدادی یا ندادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۰ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

به گفتاری زبان را برگشادی

وگرچه مر مرا دشمان دادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۱ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

بس است این داغ کم بر دل نهادی

بس است این چشمه کز چشمم گشادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۷ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

توی بخت مراهمتهای رادی

توی جان مرا همتای شادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس

 

چرا درد دگر بر من نهادی

بلا را راه در جانم بدادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

همی بارد ز ابرش قطر رادی

همه روید ز خاکش تخم شادی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۲

 

خدایا بر جهانم کام و فرمان روان دادی

بمدح و آفرین من زبان خلق بگشادی

ز دشمن کین من جستی ز دولت داد من دادی

بدان کز من نبیند کس بلا و رنج آزادی

بمستی و بهشیاری بخواندن دل مرا دادی

[...]

۵ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

ای ترک به گنجه از کجا افتادی

کاندر دل و جان من فکندی شادی

یک بوسه مرا به مستی اندر دادی

ای ترک همیشه مست و خرم بادی

۲ بیت
قطران تبریزی
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

بسته مشواد آنچه به نصرت بگشادی

پاینده همی بادا هرچ آن تو نهادی

همواره همیدون به سلامت بزیادی

با دولت و با نعمت و با حشمت و شادی

۲ بیت
منوچهری
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۶
 
تعداد کل نتایج: ۵۱۳