فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۲
ز خاکیم و هم خاک را زادهایم
به بیچارگی دل بدو دادهایم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۵
که یک سر همه خاک را زادهایم
به بیچاره تن مرگ را دادهایم
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۱
خود اندر جهان مرگ را زادهایم
بدین کار گردن ترا دادهایم
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۶ - خوان سوم کشتن فرامرز،غول را
فدای تو سرکرده تا زاده ایم
به هر ره که کوشی تو آماده ایم
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳
ما را میفگنید که ما اوفتادهایم
در کار عشق تن به بلاها نهادهایم
آهستگی مجوی تو از ماورای هوش
کاکنون به شغل بی دلی اندر فتادهایم
ما بیدلیم و بیدل هر چه کند رواست
[...]
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶
ما کلاه خواجگی اکنون ز سر بنهادهایم
تا که در بند کلهدوزی اسیر افتادهایم
صد سر ار زد هر کلاهی کو همی دوزد ولیک
ما بهای هر کله اکنون سری بنهادهایم
او کلاه عاشقان اکنون همی دوزد چو شمع
[...]
وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح شهاب الدوله سبکتگین
جانا ، عنان دل بهوای تو داده ایم
سر بر خط اشارت عشقت نهاده ایم
بر جان ز خیل مهر تو صفها کشیده ایم
در دل بکوی عشق تو درها گشاده ایم
تا زاده ایم جفت هوای تو بوده ایم
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳
ما دل به دست مهر تو زان باز دادهایم
کاندر طریق عشق تو گرم اوفتادهایم
ما رطلهای درد تو زان در کشیدهایم
کز رمزهای درد تو سری گشادهایم
گفتی که دل بداده و فارغ نشستهای
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۹ - خواستاری اسکندر روشنک را
به کابین خسرو رضا دادهایم
که از تخمه خسروان زادهایم
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۴ - مقالت سوم در حوادث عالم
ما که جوانی به جهان دادهایم
پیر چراییم؟ کزو زادهایم
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرد توبه شکن
بازآی آخر که در بگشادهایم
تو غرامت کرده باز ایستادهایم
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار نایبی در دم مرگ
ما همه از بهر مردن زادهایم
جان نخواهد ماند و دل بنهادهایم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۷ - در تفسیر قول مصطفی علیهالسلام لا بد من قرین یدفن معک و هو حی و تدفن معه و انت میت ان کان کریما اکرمک و ان کان لیما اسلمک و ذلک القرین عملک فاصلحه ما استطعت صدق رسولالله
که درون سینه شرحت دادهایم
شرح اندر سینهات بنهادهایم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزیطلب بیواسطهٔ کسب
لایق آنک بدو خو دادهایم
در خور آن رزق بفرستادهایم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۹
چشم امیدوار به ره برنهادهایم
گوش نیازمند به در برگشادهایم
پیش خیال روی تو کز چشم ما نرفت
چون مخلصان به پای ادب ایستادهایم
مهر تو از مبادی فطرت نهادهاند
[...]
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۴ - بوسه بر باد (۴)
که ما هردو از یک شکم زادهایم
به هم هریک از جایی افتادهایم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴
ما بی غمانِ مستِ دل از دست دادهایم
همرازِ عشق و همنفسِ جامِ بادهایم
بر ما بسی کمانِ ملامت کشیدهاند
تا کارِ خود ز ابرویِ جانان گشادهایم
ای گُل تو دوش داغِ صَبوحی کشیدهای
[...]