ما کلاه خواجگی اکنون ز سر بنهادهایم
تا که در بند کلهدوزی اسیر افتادهایم
صد سر ار زد هر کلاهی کو همی دوزد ولیک
ما بهای هر کله اکنون سری بنهادهایم
او کلاه عاشقان اکنون همی دوزد چو شمع
ما از آن چون شمع در پیشش به جان استادهایم
بندهٔ او از سر چشمیم همچون سوزنش
گرچه همچون سرو و سوسن نزد عقل آزادهایم
سینه چشم سوزن و تن تار ابریشم شدست
تا غلام آن بهشتی روی حورا زادهایم
کار او چون بیشتر با سوزن و ابریشمست
لاجرم ما از تن و دل هر دو را آمادهایم
از لب خویش و لب او در فراق و در وصال
چون چراغ و باغ هم با باد و هم با بادهایم
برنتابد بار نازش دل همی از بهر آنک
دل همی گوید گر او سادست ما هم سادهایم
لعل پاش و در فشانیم از دو دریا و دو کان
تا اسیر آن دو لعل و آن دو تا بیجادهایم
ما ز خصمانش کی اندیشیم کاندر راه او
خوان جان بنهاده و بانگ صلا در دادهایم
تا سنایی وار دربستیم دل در مهر او
ما دو چشم اندر سنایی جز به کین نگشادهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال عاشقان و پرستش معشوق میپردازد. شاعر میگوید که ما از دنیا و تعلقات مادی دل بریدیم و فقط برای عشق معشوق زندگی میکنیم. او به طور نمادین از کلاهی سخن میگوید که نشاندهنده هویت و وابستگیهایمان است، و حالا آن را کنار گذاشتهایم. عشق ما به معشوق به اندازه شمعی است که در برابر Flame او قرار دارد. شاعر در اینجا همچنین از ناز و زیبایی معشوق و درک عمیق عشق سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه عاشق به عشق خود وابسته است و در تمام حالات، چه شاد و چه غمگین، به عشق ادامه میدهد. در نهایت، عشق به عنوان یک سفر دشوار و پر از فراق و وصال مطرح میشود که در آن عاشق تمام وجودش را برای معشوق فدای میکند.
هوش مصنوعی: ما دیگر کلاهمان را که نماد بزرگی و مقام است، از سر برداشتیم و اکنون در دام سختی و مشکلات گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: هر کسی که هر نوع نقشهای میکشد و زیرکی به کار میبرد، هیچکدام از ما بهایی نمیدهیم، زیرا ما قیمت واقعی را شناختهایم و سرمان را به درستی قرار دادهایم.
هوش مصنوعی: او اکنون کلاه عاشقان را میدوزد، مثل شمعی که در برابرش ایستادهایم و جانمان در خطر است.
هوش مصنوعی: من بندهٔ او هستم و برای او ارزشمندی دارم، همانطور که سوزن به چشم اهمیت دارد. هرچند از نظر عقل آزاد و مستقل مانند سرو و سوسن جلوهگر هستیم.
هوش مصنوعی: دل مانند سوزن و بدن نرم مانند ابریشم شده است، چرا که ما برای خدمت به آن چهره بهشتی و زیبا به دنیا آمدهایم.
هوش مصنوعی: او کارش بیشتر با سوزن و ابریشم است، بنابراین ما از لحاظ روحی و جسمی خود را برای انجام کارها آماده کردهایم.
هوش مصنوعی: ما در عشق و جدایی همچون چراغی هستیم که در باغ روشن میشود و با وزش باد و نوشیدن شراب در حال حرکت و زندگی میگذرانیم.
هوش مصنوعی: دل نمیتواند تحمل ناز و اداهای او را بکشد، زیرا او که این رفتارها را دارد، با خود میگوید اگر او سادهدل است، ما هم باید بیپیرایه خیال کنیم.
هوش مصنوعی: لعلهای زیبا را در دامن و بر زمین میپاشیم و از دو دریا و دو معدن آنها را به اینجا میآوریم، تا ما نیز گرفتار زیبایی آن دو لعل شویم و در راهی که نمیدانیم قدم بگذاریم.
هوش مصنوعی: ما به دشمنان او فکر نمیکنیم، زیرا در راه او جان خود را فدای هدفش کرده و صدای فریاد را برای او بلند کردهایم.
هوش مصنوعی: ما همچون سنایی، تمام وجود خود را در عشق او قرار دادهایم و دلمان را کاملاً به او سپردهایم. اما دو چشم ما که به سنایی خیره شده، جز به حس نفرت به چیز دیگری نگاه نکرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مست و رند و لاابالی در جهان افتادهایم
بر در میخانهٔ خمار سر بنهادهایم
جامهای خسروانی خوردهایم اندر الست
تا نپنداری که ما امروز مست بادهایم
بر در سلطان عشقش چون گدایان سالها
[...]
بر شکال دولت آبادست و ما بیبادهایم
دامن دولت که ساقی باشد از کف دادهایم
دانه تسبیح بیآبست، کی بر میدهد
ما چه بیحاصل به دام زهد خشک افتادهایم
قلعهها از دولت شاه جهان مفتوح شد
[...]
گرچه ما از دستبرد دشمنان افتادهایم
ما ز بهر جنگ از سر تا به پا آمادهایم
در طریق بندگی، روزی که بنهادیم پای
بر خلاف نوع خواهی یک قدم ننهادهایم
افترایی گر به ما بستند ارباب ریا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.