فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱ - پادشاهی هرمزد دوازده سال بود
همی مهرگان بوید از باد تو
بجام میاندر کنم یاد تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۸ - سخن گفتن ورقه با پدر و جواب دادن پدرش
ستانم از آن سرکشان داد تو
سپارم به تو سرو آزاد تو
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
که من پیش شاه آن گهی یاد تو
رسانم ستانم ازو داد تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۵ - سؤال کردن فرامرز(و) پاسخ دادن برهمن
که او چون عروس است و داماد تو
از آن کهنه دلبر نه استاد تو
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹
ای همه انصافجویان بندهٔ بیداد تو
زاد جان رادمردان حسن مادرزاد تو
حسن را بنیاد افگندی چنان محکم که نیست
جز «و یبقی وجه ربک» نقش بیبنیاد تو
بوالفضولانرا سوی تو راه نبود تا بود
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - فریاد از جور تو
ای نگار از حد گذشت این فتنه و بیداد تو
کی توان فریاد کرد از جور بی بنیاد تو
فتنه و بیداد کن جانا که بر تو فتنه ام
همچو بر تو فتنه ام بر فتنه و بیداد تو
تا تو ایدلبر بشادی زی کله دوزی شدی
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۳ - افسانهٔ نانوای بینوا و توانگری وی به طالع پسر
ندیده جهان نقش بیداد تو
به نیکی شده در جهان یاد تو
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۲ - حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند
از کمال بندگی آزاد تو
قل هوالله احد بنیاد تو
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٧ - انوشیروان و موبدان
ضعف نهد روی به بنیاد تو
میل خرابی کند آباد تو
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۸ - شبیخون زدن لشکر شداد بر سام
کرا جوئی و چیست فریاد تو
ندانی مگر نام شداد تو
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۶۱ - حکایت پیر هشیار با مرید فراموشکار
ور بود آن چیز فرا یاد تو
شاد کن خاطر ناشاد تو
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۴ - ترکیب بند در رثاء
ای فلک کز جور و بیدادست و کین بنیاد تو
عیش را بنیاد کندی وای از بیداد تو
زاتش هستی نشد روشن درین تاریک بوم
شمع تابانی که دورانش نکشت از باد تو
تیشهٔ بیداد و ظلمت ریشهٔ مخلوق کند
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴
از آنم کم، که گویم شکر احسان زیاد تو
همینم بس که گاهی میکشم آهی بیاد تو
تویی شاه من و، امید گاه من، پناه من
منم مست تو، هشیار تو، غمگین تو، شاد تو
جوانبختان عشقت، فارغند از محنت پیری
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » مطمح الانظار » بخش ۳ - فی النعت
می برم از دولت ارشاد تو
طاعت ابن عم و اولاد تو
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۳ - حکایت زبون شدن پلنگ در دست آدمیزاد
هم بیارم مهتری را یاد تو
هم بگیرم من از ایشان داد تو
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۷- جذبه
همچنین ابنای تو و احفاد تو
ز «اِهبِطُوا» آیند در ارشاد تو
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۳۹- آیات ۸۴ تا ۸۶
دادِ مظلومان دهم یا دادِ تو
که به ظلم است و ستم بنیاد تو
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - دیباچه
چنان خواهم از همت راد تو
وز آن داد و بخش خدا دادتو