بخندید تموز بر سرخ سیب
همیکرد با بار و برگش عتیب
که آن دسته گل بوقت بهار
بمستی همیداشتی درکنار
همی باد شرم آمد از رنگ اوی
همی یاد یار آمد از چنگ اوی
چه کردی که بودت خریدار آن
کجا یافتی تیز بازار آن
عقیق و زبرجد که دادت بهم
ز بار گران شاخ تو هم بخم
همانا که گل را بها خواستی
بدان رنگ رخ را بیاراستی
همی رنگ شرم آید از گردنت
همی مشک بوید ز پیراهنت
مگر جامه از مشتری بستدی
به لوئلؤ بر از خون نقط برزدی
زبرجدت برگست و چرمت بنفش
سرت برتر از کاویانی درفش
بپیرایه زرد وسرخ وسپید
مرا کردی از برگ گل ناامید
نگارا بهارا کجا رفتهای
که آرایش باغ بنهفتهای
همی مهرگان بوید از باد تو
بجام میاندر کنم یاد تو
چورنگت شود سبز بستایمت
چو دیهیم هرمز بیارایمت
که امروز تیزست بازار من
نبینی پس از مرگ آثار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جلوهٔ فصل بهار و گلهاست. شاعر به سرخی سیب و زیباییاش اشاره میکند و یادآور میشود که در بهار، گلها در نهایت زیبایی و شادابی، در کنار یکدیگر زندگی میکنند. او همچنین به شرم و زیبایی یار اشاره دارد و میپرسد چگونه چنین زیبایی به دست آمده است. در ادامه به خواستگاری و عشق میپردازد و به رنگها و عطرها اشاره میکند که نمادهایی از زیبایی و جوانی هستند. شاعر در نهایت به غم و ناامیدی از فقدان بهار و زیبایی صحبت میکند و احساس افسوس میکند که این زیباییها نمیتوانند همیشگی باشند. او از یاد و خاطرهٔ معشوقش سخن میگوید و آرزو میکند که زیباییاش همیشگی باشد، در حالی که میداند همه چیز گذراست.
هوش مصنوعی: در تابستان، هنگامی که میوههای قرمز سیب درختان با شکوه و سرسبز خود شکوفا میشوند، زیبایی و طراوت آنها توجهها را جلب میکند.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، تو آن گلهای زیبا را با شوق و شادمانی در کنار خود داشتی.
هوش مصنوعی: بادی که میوزد از شدت شرم، از رنگ او عرق عرق میشود، و یاد معشوق را از چنگ او به ذهن میآورد.
هوش مصنوعی: چه کار کردهای که کسی به دنبال وجود تو است؟ آن را از کجا پیدا کردهای که مثل یک کالای گرانبها مورد توجه قرار گرفتهای؟
هوش مصنوعی: عقیق و زبرجد که به تو دادهام، به خاطر فشار و سنگینی بار شاخ تو نیز خم شده است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زیبایی و ارزش گل هستی، بدان که با ظاهرت میتوانی آن زیبایی را به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: اگر تو را به شرم بیندازند، همچون رنگی زیبا بر گردنت نمایان میشود و بوی خوش مشک از لباسهای تو به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: آیا تو از مشتری (ستاره) پیمانهای پر از نور گرفتی و به یاد خون نقطههای سرخ، لباس تازهای بر تن کردی؟
هوش مصنوعی: برگهای زبرجدی تو و رنگ بنفشی که بر روی موهایت است، تو را از پرچمهای کاویانی برتر میکند.
هوش مصنوعی: به من رنگهای زرد و قرمز و سفید نده، زیرا از گلهایی که با آنها آراسته بودم، ناامید شدم.
هوش مصنوعی: عزیزم، فصل بهار کجا رفتهای که زیباییهای باغ را پنهان کردهای؟
هوش مصنوعی: روز مهرگان را به یاد تو با شراب میگذرانم که از نسیم و بادی که به خاطر تو وزیده، خوشبو شده است.
هوش مصنوعی: اگر رنگت سبز شود، تو را به زیبایی ستایش کرده و زینت میزنم، همچون دیهیم هرمز.
هوش مصنوعی: امروز بازار کار و شهرت من پررنگ و پرجنب و جوش است، اما بعد از مرگ من، هیچ نشانی از آثارم دیده نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.