گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷

 

هرچند به جای تو وفا دارم

هم از تو توقع جفا دارم

در سر ز تو همچنان هوس دارم

در دل ز تو همچنان هوادارم

از من چو جهان مبر که تو دانی

[...]

انوری
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸

 

منم این بی تو که پروای تماشا دارم

کافرم گر دل باغ و سر صحرا دارم

بر گلستان گذرم بی تو و شرمم ناید

در ریاحین نگرم بی تو و یارا دارم

که نه بر ناله مرغان چمن شیفته‌ام

[...]

سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۱

 

ترا به جان و دل از جان و دل وفادارم

که من خود از همه ملکِ جهان ترا دارم

کسی به جایِ تو باشد مرا چه می گویم

نعوذبالله اگر هرگز این روا دارم

سرم به تیغ بباید برید اگر به خطا

[...]

حکیم نزاری
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹

 

گمان مبر که ز مهر تو دست وادارم

که گر چه خاک زمینم کنی، هوا دارم

اگر جهان همه دشمن شوند باکی نیست

مرا ز غیر چه اندیشه؟ چون ترا دارم

مرا که روز و شب اندیشهٔ تو باید کرد

[...]

اوحدی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۷

 

ای کریمی که چون نسیم سحر

باغ خلق تو را هوا دارم

چون گل و بلبل از عنایت تو

کار با برگ و با نوا دارم

گر به درگه نیامدم دو سه روز

[...]

سلمان ساوجی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲

 

مدتی شد که من از عشق تو سودا دارم

غم و اندوه تو را در دل و جان جا دارم

یوسف مصر ملاحت شدی ای جان عزیز

ور نه من با تو چرا مهر زلیخا دارم

گوئیم دست بدار از خود و در ما پیوند

[...]

سیف فرغانی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۴

 

تو آفتابی و من ذرهٔ هوا دارم

که از هوای تو حاصل همین هوا دارم

میان چشم و دل از آب دیده خون افتاد

کجا است نقش خیالت که ماجرا دارم

ز خاک کوی تو کحل‌الجواهر آرد باد

[...]

ناصر بخارایی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷۶

 

بیا بیا که من اندر جهان ترا دارم

جفا مکن که بجان بنده وفا دارم

اگر ز کوی تو گردی بمن رساند باد

بخاک پای تو کان را چه توتیا دارم

مرا به تیغ جفا گر کشند ممکن نیست

[...]

حسین خوارزمی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۶

 

مرا که بر سر کویت سگ وفا دارم

ز در مران که در این باب کارها دارم

بدان هوس که به سر وقت من رسی روزی

ز پا فتاده ام و دست بر دعا دارم

تو را که در غم هجران نبوده ای چه خبر

[...]

خیالی بخارایی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

دیده پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم

دیدن کعبه بدین دیده تمنا دارم

راویه چشم تر و زاد غم و راحله شوق

بهر این ره همه اسباب مهیا دارم

خار پایم شده خاک وطن ای کاش کند

[...]

جامی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۶

 

ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم

به دست خویش چو از راستی عصا دارم

به خواب، دولت وصل تو بر سرم آمد

گمان بری که به بالش پر هما دارم

مبین شکفتگی ظاهرم، غم دل بین

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲۱

 

چنان سرگرمیی از شوق آن گلگون قبا دارم

که بر گل می خرامم خاراگر در زیر پا دارم

کنار شوق من چون موج آسایش نمی داند

به دریا می روم دست و بغل تا دست و پا دارم

اگرچه در ته یک پیرهن با ماه کنعانم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲۲

 

زبان شکوه فرسودی ز چرخ بیوفا دارم

دلی در گرد کلفت چون چراغ آسیا دارم

شکایت می کنم از یار و امید وفا دارم

به این بیگانگی چشم نگاه آشنا دارم

برید از سایه خود سرو و افتاد از قفای او

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۲۵

 

طمع بوسه از آن لعل شکر خا دارم

خیر از خانه در بسته تمنا دارم

چون قدح چشم به احسان صراحی است مرا

روزی خود طمع از عالم بالا دارم

چه کند با جگر سوخته چندین خار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۲۶

 

قطره بی سرو پایم دل دریا دارم

ذره خاکم و پیشانی صحرا دارم

نیست از سیل گرانسنگ حوادث خطرم

خانه در کوچه گمنامی عنقا دارم

همچو شبنم چه به مجموعه گل دل بندم؟

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱۴

 

گمان مبر که بغیر از تو آشنا دارم

بجز تو ره به کجا می برم که را دارم

به قدر زخم بود راه شانه را در زلف

به چاکهای دل خود امیدها دارم

ز بس که در تن من داغها به هم پیوست

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵

 

همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم

روشناس غم عشقم، همه‌جا جا دارم

غیرتم با تو چنان است که شبها به خیال

جنگ پهلوی تو با صورت دیبا دارم

از پی نقش پی ناقه نیم سرگردان

[...]

قدسی مشهدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۳

 

لبی پرشکوه از یاران بی‌مهر و وفا دارم

دلی صد پاره از زخم زبان آشنا دارم

به حال چون منی کافر به کافر رحم می‌آرد

چه دارید ای مسلمانان به من، من هم خدا دارم

گرو با چاره می‌بازم به درد خویش می‌سازم

[...]

فیاض لاهیجی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۷

 

نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا دارم

غم عالم ندارم تکیه بر ذات خدا دارم

چه شد گر از جفایش رفت بر باد فنا خاکم

هنوز از بی وفایی های او چشم وفا دارم

چو مویی گشت جسم در هوای زلف مشکینش

[...]

جویای تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۵

 

به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا دارم

گل نشکفته ای در دامن باد صبا دارم

به تن مشت استخوانی توشهٔ راه فنا دارم

یک انبان آرد با خود زاد راه آسیا دارم

ثبات عهد گل، بر دور عیشم خنده ها دارد

[...]

حزین لاهیجی
 
 
۱
۲