به ره سربسته مکتوبی از آن مهرآشنا دارم
گل نشکفته ای در دامن باد صبا دارم
به تن مشت استخوانی توشهٔ راه فنا دارم
یک انبان آرد با خود زاد راه آسیا دارم
ثبات عهد گل، بر دور عیشم خنده ها دارد
به کف پیمانه ای، همطالع رنگ حنا دارم
به خاک تکیه گاه راحتم بستر نمی باید
رگ خوابی به هم پیچیده تر از بوریا دارم
چنان رسوای عالم گشتهام در عشقبازبها
که گر آیم به خاطر یار را، آواز پا دارم
ز اکسیر وفا داریم، سامانی سلیمانی
سرت گردم، کدامین را ندارم تا تو را دارم؟
به من تکلیف محراب تو زاهد، سرنمی گیرد
که نذر سجده ای، در قبله ی آن نقش پا دارم
ندارم شکوه ای، گردم سرت، گوشی به حرفم کن
گدای این درم، عرض دعایی مدعا دارم
حزین از حسرت آب حیات رفته در غفلت
به گردش ازکف افسوس خود، دست آسیا دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان سرگرمیی از شوق آن گلگون قبا دارم
که بر گل می خرامم خاراگر در زیر پا دارم
کنار شوق من چون موج آسایش نمی داند
به دریا می روم دست و بغل تا دست و پا دارم
اگر چه در ته یک پیرهن با ماه کنعانم
[...]
لبی پرشکوه از یاران بیمهر و وفا دارم
دلی صد پاره از زخم زبان آشنا دارم
به حال چون منی کافر به کافر رحم میآرد
چه دارید ای مسلمانان به من، من هم خدا دارم
گرو با چاره میبازم به درد خویش میسازم
[...]
نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا دارم
غم عالم ندارم تکیه بر ذات خدا دارم
چه شد گر از جفایش رفت بر باد فنا خاکم
هنوز از بی وفایی های او چشم وفا دارم
چو مویی گشت جسم در هوای زلف مشکینش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.