گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۵

 

بپرسید سیندخت مهراب را

ز خوشاب بگشاد عناب را

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶

 

ازان پس بسازید سهراب را

ببندید یک شب برو خواب را

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

چو رخساره بنمود سهراب را

ز خوشاب بگشاد عناب را

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۵

 

میان سپه دید سهراب را

چو می لعل کرده به خون آب را

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۵

 

منجم بیاورد صلاب را

بینداخت آرامش و خواب را

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور

 

ز گل کنده شمشاد پر تاب را

بدو رشته در خسته عناب را

اسدی توسی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند

 

ابر برگیرد ز دریا لؤلؤ خوشاب را

باد بر دارد ز معدن عنبر نایاب را

این بیاراید ز عنبر سوسن آزاد را

وان بیاراید بلؤلؤ لاله سیراب را

از شقایق دشت ماند دکه بزاز را

[...]

قطران تبریزی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - در معذرت صاحب

 

ای بر عقاب کرده تقدم ثواب را

وی بر خطا گزیده طریق صواب را

در مستی ار ز بنده خطایی پدید شد

مست از خطا نگردد واجب عقاب را

گر در گذاری از تو نباشد بسی دریغ

[...]

انوری
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

ساقی کمی قرین قدح کن شراب را

مطرب یکی به زخمه ادب کن رباب را

جام از قیاس آب و می از جنس آتش است

ساقی نثار مرکب آتش کن آب را

بفکن مرا به باده ای و مست و خراب کن

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵

 

خویشی بر آفتاب تو دادی خطاب را

این فخر بس کند ز جهان آفتاب را

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴ - در معراج پیغمبر اکرم

 

رها کرد بر انجم اسباب را

به مه داد گهوارهٔ خواب را

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳۹ - رفتن اسکندر به ری و خراسان

 

می‌ناب ده عاشق ناب را

به مستی توان کردن این خواب را

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۷