ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری
سحرگاهان که مهر عالم آرا
ز طاق چرخ گردید آشکارا
بسان گهر اندر تاج دارا
و یا چون آتشی از سنگ خارا
برآمد کرد روشن سطح گردون
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - خطاب به آقای میرزا هادی حایری و گله از ابناء زمان
ای در طریقت عشق بر خلق گشته هادی
بدرالبدور گردون صدرالصدور نادی
از بسکه حضرتت را مبسوط شد ایادی
اندر بساط فضلت گردون شود منادی
خورشید در خیامت نارالقری فروزد
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
ایکه گیتی همه جسم است و تواش چون روحی
عالم ملک سفینه است و تو دروی نوحی
بسخن مرهم زخم کبد مجروحی
آیت رحمت آن دادگر سبوحی
عرش دل را ملکی ملک خرد را ملکی
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸
ای بتاراج عقل و دین چالاک
وی بتعذیب جان و دل بی باک
مایه جور و فتنه و بیداد
آفت عقل و دانش و ادراک
جگر نیستی ز هجرت خون
[...]
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۷ - زمزمهٔ انجم
عقل تو حاصل حیات ، عشق تو سر کائنات
پیکر خاک خوش بیا ، این سوی عالم جهات
زهره و ماه و مشتری از تو رقیب یکدگر
از پی یک نگاه تو کشمکش تجلیات
در ره دوست جلوههاست تازه به تازه نو به نو
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی فاطمة الزهراء سلام الله علیها » شمارهٔ ۴ - فی رثاء الصدیقة الطاهرة سلام الله علیها
تا در بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت
کعبه ویران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت
شمع بزم آفرینش با هزاران اشک و آه
شد چنان کز دود آهش سینۀ کاشانه سوخت
آتشی در بیت معمور ولایت شعله زد
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام
آنشاخ گل که سبز بود در خزان یکیست
افشانده غنچۀ گل سرخ از دهان یکیست
آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد
یاقوت خون ز لعل لب او روان یکیست
آن لعل دُرفشان که زمرد نگار شد
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی جواب المحتشم علیه الرحمه
باز این چه آتش است که بر جان عالم است؟
باز این چه شعلۀ غم و اندوه ماتم است؟
باز این حدیث حادثۀ جانگداز چیست؟
باز این چه قصه ایست که با غصه توأم است؟
این آه جانگزاست که در ملک دل بپاست
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۴ - فی رثاء سید الشهداء علیه السلام
بسیط روی زمین باز بساط غم است
محیط عرش برین دائرۀ ماتم است
باز چرا مهر و ماه تیره چه شمع عزاست
باز چرا دود آه تا فلک اعظم است
ماتم جانسوز کیست گرفته آفاق را
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی الحسن موسی سلام الله علیه
زندانیان عشق چه شب را سحر کنند
از سوز شمع و اشک روانش خبر کنند
مانند غنچه سر به گریبان در آورند
شور و نوای بلبل شوریده سر کنند
چون سر بخشت یا که به زانوی غم نهند
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » انتقاد از انجمن همت
باز بر شاخسار حیله و فن
انجمن کردهاند زاغ و زعن
زاغ خفته در آشیان هزار
خار رسته به جایگاه سمن
بلبلان را شکسته بال نشاط
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » ترانهٔ ملی
دوشینه ز رنج دهر بدخواه
رفتم سوی بوستان نهانی
تا وارهم از خمار جانکاه
در لطف و هوای بوستانی
دیدم گلهای نغز و دلخواه
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » منقبت
باز در جلوه گری شد صنمی جلوه گری
دلبری پردهنشین شاهدکی پرده دری
با خبر از همه وز عاشق خود بیخبری
نکند در دل او نالهٔ عاشق اثری
هیچ با ما دل او را سر احسان نبود
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » انتقاد از دولت
یاران روش دگر گرفتند
وز ما دل و دیده برگرفتند
از مسلک ما شدند دلگیر
پس مسلک خوبتر گرفتند
در سایهٔ طبع اعتدالی
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » انتقاد از اوضاع خراسان
اندرین شهر پدید آمده مادامی چند
بسته بر پای دل خستهٔ ما، دامی چند
گشته ایام به کام دل ناکامی چند
بعد از این ما و سر زلف گلاندامی چند
فتنه در شهر فزون است، به ما کاری نیست
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » ناصر الملک
نایب شه چون زگیتی رخت بست
ناصرالملک آمد و جایش نشست
ظاهرا گفتند جمعی کم خرد
بعد جاهل عالمی برجای هست
گفتیم کاین مرد جبان
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » توپ روس
اردیبهشت نوحه و آغاز ماتم است
ماه ربیع نیست که ماه محرم است
گر باد نوبهار وزد اندرین ربیع
همچون محرم از چه جهان غرق ماتم است
در عاشر محرم اگرکشته شد حسین
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » شب قدر
ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر
و سلام علیک حتیالفجر
رخ خوبت بناکنندهٔ وصل
سر زلفت فناکنندهٔ هجر
دل پاکت زلال چشمهٔ فیض
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » مجلس سوم
در مجلس به فرخی وا شد
آنچه گم گشته بود پیدا شد
شید رخشان عدل طالع گشت
دیو دژخیم ظلم رسوا شد
بیرق اعتساف ساقط گشت
[...]
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » خویش را احیا کنید
ای سفیهان بهرِ خود هم اندکی غوغا کنید
حال خود را دیده، واغوثا و واویلا کنید
کیسههای خالی خود را دهید آخر تکان
پس تکانی خورده دزدِ خویش را پیدا کنید
تا به کی با این لباسِ ژنده میریزید اشک
[...]