ای سفیهان بهرِ خود هم اندکی غوغا کنید
حال خود را دیده، واغوثا و واویلا کنید
کیسههای خالی خود را دهید آخر تکان
پس تکانی خورده دزدِ خویش را پیدا کنید
تا به کی با این لباسِ ژنده میریزید اشک
با جوی غیرت لباس از اطلس و دیبا کنید
کشته شد شاهِ شهیدان تا شما گیرید پند
پیشِ ظالم پافشاری یکه و تنها کنید
خانههاتان شد خراب اما صداهاتان گرفت
آخر ای خانهخرابان لااقل نجوا کنید
انتظار از مجلس و از شیخ و از ملای شهر
کار بیهوده است خود را حاضر دعوا کنید
خودکشی باشد قمه بر سر زدن، آن تیغِ تیز
بر سرِ دشمن زنید و خویش را احیا کنید
این دَکاکینِ کساد ای اهلِ تهران بسته بِهْ
دَکّه بربندید و مشتِ ظالمان را واکنید
ای جوانانِ مدارس، بیسوادان حاکمند
این گروهِ بینوا و سفله را رسوا کنید
ای رفیقانِ اداری، رفت قانون زیر پای
حفظِ قانون را قیامی سخت و پابرجا کنید
ای دیانتپیشگان دین رفت و دنیا نیز رفت
چشمپوشی بعد از این از دین و از دنیا کنید
چشمهاتان روشن ای مشروبخوارانِ قدیم
هم به ضد یکدگر هنگامه و غوغا کنید
کشور دارا لگدکوبِ سَمَندِ جور شد
راستی فکری برای کشورِ دارا کنید
چون که نَنْهادید بر قانون و بر خویش احترام
مُستَبِدّین از شما یکیک کشیدند انتقام
رفته حسِّ مردمی از مرد و زن، من با کیم
نیست گوشی تا نیوشد این سخن، من با کیم؟
بیست سال افزون زدم دادِ وطن، نشنید کس
تازه از نو میزنم داد وطن، من با کیم
همچو بلبل گر هزار آوا برآرم، چون که هست
گوشها بر نغمهٔ زاغ و زغن، من با کیم
هی علی و هی حسین و هی حسن گویم، چو نیست
نی علی و نی حسین و نی حسن، من با کیم
گاه گویم کز مشیری مؤتمن جویم علاج
چون نمیبینم مشیری مؤتمن، من با کیم
میزنم در انجمن فریاد واویلا ولیک
پنبه دارد گوش اهل انجمن، من با کیم
خلقِ ایران دستهای دزدند و بیدین، دستهای
سینهزن، زنجیرزن، قدّارهزن، من با کیم
گویم این قدّاره را بر گردنِ ظالم بزن
لیک شیطان گویدش بر خود بزن، من با کیم
گویم این زنجیر بهرِ قیدِ دزدان است و او
هی زند زنجیر را بر خویشتن، من با کیم
گویم ای نادان به ظلمِ ظالمان گردن مَنِهْ
او بخارد گردن و ریش و ذَقَن، من با کیم
گویمش باید بپوشانی کفن بر دشمنان
باز میپوشد به عاشورا کفن، من با کیم
گویم ای واعظ دهانت را لئیمان دوختند
او همی بلعد ز بیم آب دهان، من با کیم
گویم ای آخوند خوردند این شپشها خون تو
او شپش میجوید اندر پیرهن، من با کیم
گویمش دین رفت از کف، گوید این باشد دلیل
بر ظهورِ مهدیِ صاحب زمن، من با کیم
گویم ای کَلّاش، آخر این گدایی تا به کی
گوبدم: چیزی به نذر پنج تن، من با کیم
پس همان بهتر که لب بربندم از گفت و شنید
مُستَمِع چون نیست باری، خامُشی باید گُزید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جامعه و مردم ایران انتقاد میکند و از آنها میخواهد که به جای سکوت و بیتوجهی، قیام کنند و به مظالم پرداخته و علیه ظالمها خروش و شورش به پا کنند. او از بیداری و آگاهی مردم سخن میگوید و آنها را به عمل و اقدام دعوت میکند، زیرا به عقیدهاش، انتظار از دیگران فایدهای ندارد. شاعر به بیداری ملی و ضرورت حفاظت از قوانین و حقوق انسانها تأکید میکند و از جوانان میخواهد تا نه فقط به تحصیل بلکه به تغییر وضعیت اجتماعی و سیاسی نیز فکر کنند. او وضعیت ناگوار و فساد را به تصویر میکشد و از مردم میخواهد که به خودآگاهی برسند و برای بهبود شرایط تلاش کنند. در نهایت، او حس ناامیدی و بیتوجهی به واقعیتهای تلخ را نیز به چالش میکشد.
هوش مصنوعی: ای نادانها، برای خودتان هم اندکی آشوب و هیاهو کنید. حال خود را ببینید و فریاد وا غوثا و واویلا سر دهید.
هوش مصنوعی: کیسههای خالی خود را تکان دهید تا دزد خود را پیدا کنید. این یعنی افرادی که چیزی ندارند، با جستجو و بررسی میتوانند از حضور دزدی که در میانشان است، آگاه شوند.
هوش مصنوعی: تا کی باید با این لباس کهنه و بیقواره به گریه و زاری بپردازید؟ به جای آن، غیرت و عزت خود را درک کرده و لباسهایی از پارچههای نفیس و باکیفیت مانند اطلس و دیبا بر تن کنید.
هوش مصنوعی: شاه شهیدان جان خود را فدای عدالت کرد تا شما از آن عبرت بگیرید و در برابر ظلم ایستادگی کنید، حتی اگر به تنهایی باشید.
هوش مصنوعی: خانههای شما ویران شدهاند، ولی صدای شما هنوز در آمده است. پس ای کسانی که خانهتان خراب شده، حداقل با آرامی صحبت کنید.
هوش مصنوعی: انتظار کمک و حل مشکلات از بزرگان، علما و روحانیون شهر بیفایده است، بهتر است خودتان برای دفاع از حقوقتان تلاش کنید.
هوش مصنوعی: اگر به خود آسیب برسانید، مانند این است که باید با آن تیغ تیز به دشمن حمله کنید و خودتان را دوباره زنده کنید.
هوش مصنوعی: این مغازهها و فروشگاههای کساد را، ای مردم تهران، ببندید و دست ظالمان را باز کنید.
هوش مصنوعی: ای جوانان مدرسه، شما که علم و دانش دارید، باید این گروه نادان و بعضاً حقیر را رسوا کنید و به حاکمان بیسواد نشان دهید که در دنیای امروز، علم و آگاهی اهمیت بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: ای دوستان در کارهای اداری، بیایید برای حفظ قانون تلاش کنیم و به صورت جدی و قاطعانه مقابله کنیم.
هوش مصنوعی: ای کسانی که در دین ثابت قدم هستید، بدانید که هم دین و هم دنیا از دست رفتهاند. پس از این، بهتر است که از دین و دنیا چشمپوشی کنید و به امور دیگر بپردازید.
هوش مصنوعی: ای دوستان قدیمی که نوشیدنی میخورید، نور چشمتان همیشه روشن باشد. با همدیگر در آتش و هیاهو وارد شوید و شوروغوغا به پا کنید.
هوش مصنوعی: کشور ثروتمند به زیر پا گذاشته شده است، نیاز است که برای بهبود وضعیت آن فکری کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی به قانون و احترام به خودتان اهمیت ندادید، از قدرتمداران مستبد، یکی یکی انتقامگیری را احساس کردید.
هوش مصنوعی: حسّ و حال انسانی از مردان و زنان رفته است، من با چه کسی میتوانم صحبت کنم که این سخنان را بشنود؟ من با چه کسی هستم؟
هوش مصنوعی: بیست سال طول کشید که صدای وطن را بلند کنیم و کسی به آن توجه نکرد. حالا دوباره صدای وطن را به گوش میرسانم، اما نمیدانم با چه کسی باید این کار را انجام دهم.
هوش مصنوعی: اگرچه مانند بلبل هزاران سرود و آواز بخوانم، اما چون گوشها به صدای زاغ و زغن توجه دارند، من با که صحبت میکنم!
هوش مصنوعی: من نام علی، حسین و حسن را بر زبان میآورم، اما وقتی که علی، حسین و حسن در کنار من نیستند، من با چه کسی حرف میزنم؟
هوش مصنوعی: گاهی فکر میکنم که از کسی که مورد اطمینان است کمک بگیرم، اما چون نمیتوانم چنین شخصی را پیدا کنم، نمیدانم با که حرف بزنم یا به که اعتماد کنم.
هوش مصنوعی: در جمع، فریاد میزنم و از درد و رنج خود میگویم، اما افرادی که در آنجا هستند، توجهی به صحبتهایم ندارند. من با چه کسی میتوانم درد دل کنم؟
هوش مصنوعی: خلق ایران گروهی هستند که برخی از آنها دزد و بیدیناند و دستهای دیگر عزادار، زنجیرزنی میکنند و برخی هم قداره به دست دارند. من با چه کسانی ارتباط برقرار کنم؟
هوش مصنوعی: میخواهم این زنجیر را به گردن ظالم بیندازم، اما شیطان به او میگوید آن را بر گردن خودت بینداز. من که با تو هستم.
هوش مصنوعی: من میگویم این زنجیر برای نگهداشتن دزدان است، اما او بیوقفه این زنجیر را به خود میبندد. من با چه کسی هستم؟
هوش مصنوعی: بگویم ای نادان، گردنت را به ظلم ظالمان نسپرد. اگر او (ظالم) به تو آسیب برساند و تو را خُشمگین کند، من با کیم؟
هوش مصنوعی: میگویم که باید بر دشمنان لباس مرگ بپوشانی، اما در روز عاشورا خود را نیز میپوشاند. من با چه کسی هستم؟
هوش مصنوعی: میگویم ای واعظ، دهانت را به خاطر عیبجوییها بستند و تو از ترس آب دهانت را قورت میدهی، در حالی که من با طلا در حال سر و کارم.
هوش مصنوعی: بگویم ای آخوند، این شپشها خون تو را میمکید و آن شپش در پیرهن تو در حال جستجو است، من با کیستم؟
هوش مصنوعی: اگر بگویم دین از دست رفته است، او میگوید این خود نشانهای برای ظهور مهدی صاحب زمان است. من با کی میتوانم صحبت کنم؟
هوش مصنوعی: ای کَلّاش، تا کی باید در این کار زوار و زحمتکشی ادامه دهم؟ چیزی که به پنج تن نذر کردهام، چگونه با کسی میتوانم به اشتراک بگذارم؟
هوش مصنوعی: بهتر است که من از گفتن و شنیدن دست بردارم، چون وقتی شنوندهای نیست، بهتر است سکوت کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.