پس ز پی شد مر سبب را در رجوع

تا رسد آنجا که خور یابد طلوع

یافت طالع شمس را در جوششی

بر گروهی که نبُدشان پوششی

همچنان بود امر او که علم ما

[...]

واگذاریم اندر آن روز خروج

بعضشان را باز فِی بَعضٍ یَمُوج

جن و انس اعنی ز روی اضطراب

در هم آمیزند همچون موج آب

پس دمیده می شود در صور دم

[...]

این گروهند آنکه بر آیات رب

گشته کافر نیستشان ره در طلب

وز لقای حق تعالی بی نصیب

همچو بیماری که واماند از طبیب

پس تبه گردید مر اعمالشان

[...]

بعد بسم االله الرحمن الرحیم

کوست باب علم االله العلیم

کن اِلهی شرح صدرم را زیاد

تو به حق کاف و ها و یا و عین و صاد

کاف هست از سرّ کانَ االلهُ کان

[...]

گفت جبریلش که در پیری تو را

همچنین بدهیم این فرزند ما

گفت جبریل این ز گفت کردگار

گفت یعنی این چنین پروردگار

بر من آسان است این کز قبل وی

[...]

کن به قرآن یاد مریم را چو او

گوشه ای بگرفت از یار و عدو

از پی تطهیر در جایی که بود

جانب مشرق به تعیین حدود

بود هنگام طلوع آفتاب

[...]

گشت مریم پس رضاء بی فاصله

شد ز نفخ جبرئیلی حامله

گوشه ای بگرفت پس دور از بلد

ز انفعال حمل از خویشان خود

پس ورا آورد مر درد مخاض

[...]

ذَلِکَ عِیَسی ابن مَرْیَم قَولَ الْحَق

که به شک باشند اندر وی فرق

مر سزا نبود که تا گیرد ولد

حق تعالی یا که جفتی بهر خود

او منزه باشد از فرزند و زن

[...]

کن ز ابراهیم یاد اندر کتاب

او نبی ای بود صادق در خطاب

مر پدر را گفت بپرستی چرا

آنچه از سمع است و بینایی جدا

نیست او را قدرت اندر هیچ کار

[...]

کن به قرآن یاد از موسی که او

هم موحد بود و هم پاک و نکو

بُد فرستاده و نبی کردیم ما

مر ورا از وادی أیمن ندا

یعنی از طور آنکه بود آن دست راست

[...]

آمدند از بعد قوم ذی شرف

باز فرزندان سوء ناخلف

که نماز ایشان فرو هِشتند و پس

پیرو شهوات گشتند و هوس

زود باشد که رسند از بد سرشت

[...]

گفت ما هرگز نیاییمت فرود

تا نیاید امر ربّت در ورود

آنچه پیش از ما و بعد از ماست آن

وآنچه باشد این و آن را در میان

حاصل آنکه رهن امر حضرتیم

[...]

ای بسا که پیش از ایشان ما تباه

کرده ایم از اهل هر قرنی به گاه

که بُدند آنها فزون در جاه و مال

وز اثاث و هیأت و حسن و مقال

گو بود هر گمره از راه رشد

[...]

اندر آن روزی که جمع آریم زود

متقین را سوی رحمان در ورود

جنّت اعنی که مقام رحمت است

بخشش حق اندر آن هر نوبت است

سوی دوزخ مجرمان را با شتاب

[...]

آن خداوندی که بخشاینده است

رحمتش بر بندگان پاینده است

وآن نیابد در دو دنیا انقطاع

دارد این از ذات فیّاض امتناع

کرد اشارت بر چنان فضل عمیم

[...]

آمد آیا بر تو از موسی خبر

آتشی چو از دور دید او در نظر

گفت با اهلش کنید اینجا درنگ

کآتشی دیدم ز دور اسپید رنگ

برف میبارید و شب بس بود تار

[...]

چیست ای موسی تو را بر دست راست

گفت موسی تکیه گاه من عصاست

مر فرو ریزم بدان برگ از شجر

از برای گوسفندان گاه خور

هست حاجت های دیگر هم بدان

[...]

روزی اندر کودکی برکند او

در کنارش ریش فرعون عدو

گفت این است آنکه گویند از نجوم

خصم من گردد به مُلک آرد هجوم

بینم او را این نشان در ناصیه

[...]

قَالَ قَد أوتِیتَ سَؤلَک یا کلیم

منّت ما بر تو زین باشد عظیم

آنچه گفتی شد برآورده تمام

بر تو زآن منّت نهادیم ای همام

وحی چون کردیم سوی مادرت

[...]

أذهَب أنتَ وَأخُوک یا کلیم

با همه آیات ما بی خوف و بیم

رو به مصر آور تو با عزم درست

هم نه در پیغام ما باشید سست

رو تو با او سوی فرعون حرون

[...]