گنجور

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۱

 

ملک آن یادگار آل دارا

ملک آن قطب دور آل سامان

اگر بیند بگاه کینش ابلیس

ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان

بپای لشکرش ناهید و هرمز

[...]

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۲

 

چشم تو که فتنهٔ جهان خیزد ازو

لعل تو که آب خضر می‌ریزد ازو

کردند تن مرا چنان خوار که باد

می‌آید و گرد و خاک می‌بیزد ازو

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۳

 

شود خون جگر از دل چکیده

که آب آتشین آید ز دیده

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۴

 

ملک بی ملک‌دار باشد، نی

ور بود پایدار باشد، نی

بی شهنشه بنای ملک جهان

محکم و استوار باشد، نی

خله ای را که بی خداوندست

[...]

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۵

 

در افکند ای صنم ابر بهشتی

زمین را خلعت اردیبهشتی

زمین برسان خون‌آلود دیبا

هوا برسان نیل اندود مِشتی

به طعم نوش گشته چشمه آب

[...]

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۶

 

جهانا همانا فسونی و بازی

که بر کس نپایی و با کس نسازی

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۷

 

دریغا میر بونصرا دریغا

که بس شادی ندیدی از جوانی

ولیکن راد مردان جهاندار

چو گل باشند کوته زندگانی

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۸

 

کاشکی اندر جهان شب نیستی

تا مرا هجران آن لب نیستی

زخم عقرب نیستی بر جان من

گر ورا زلف معقرب نیستی

ور نبودی کوکبش در زیر لب

[...]

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۹

 

من بر آنم که تو داری خبر از راز فلک

نه بر آنم که تو از راز رهی بی خبری

تا ز گفتار جدا باشد پیوسته نگار

تا ز دیدار بری باشد همواره پری

نیکخواه تو ز گفتار بدی باد جدا

[...]

دقیقی
 

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۰

 

ز دو چیز گیرند مر مملکت را

یکی پرنیانی یکی زعفرانی

یکی زر نام ملک بر نبشته

دگر آهن آب دادهٔ یمانی

که را بویهٔ وصلت ملک خیزد

[...]

دقیقی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب

 

به نام خداوند جان و خرد

کز این برتر اندیشه بر نگذرد

خداوندِ نام و خداوندِ جای

خداوندِ روزی‌دِهِ رهنمای

خداوند کیوان و گَردان‌سپهر

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد

 

کنون ای خردمند وصف خرد

بدین جایگه گفتن اندر خورد

کنون تا چه داری بیار از خرد

که گوش نیوشنده ز او بر خورد

خرد بهتر از هر چه ایزد بداد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم

 

از آغاز باید که دانی درست

سر مایهٔ گوهران از نخست

که یزدان ز ناچیز چیز آفرید

بدان تا توانایی آرد پدید

سرِ مایهٔ گوهران این چهار

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اندر آفرینش مردم

 

چو زین بگذری مردم آمد پدید

شد این بندها را سراسر کلید

سرش راست بر شد چو سرو بلند

به گفتار خوب و خرد کار بند

پذیرندهٔ هوش و رای و خرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینش آفتاب

 

ز یاقوت سرخ است چرخ کبود

نه از آب و گرد و نه از باد و دود

به چندین فروغ و به چندین چراغ

بیاراسته چون به نوروز باغ

روان اندر او گوهر دل‌فروز

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۶ - در آفرینش ماه

 

چراغ است مر تیره شب را بسیچ

به بد تا توانی تو هرگز مپیچ

چو سی روز گردش بپیمایدا

شود تیره گیتی بدو روشنا

پدید آید آنگاه باریک و زرد

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر

 

تو را دانش و دین رهاند درست

در رستگاری ببایدت جست

و گر دل نخواهی که باشد نژند

نخواهی که دائم بوی مستمند

به گفتار پیغمبرت راه جوی

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

 

سخن هر چه گویم همه گفته‌اند

بر باغ دانش همه رفته‌اند

اگر بر درخت برومند جای

نیابم که از بر شدن نیست رای

کسی کو شود زیر نخل بلند

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستان دقیقی شاعر

 

چو از دفتر این داستان‌ها بسی

همی خواند خواننده بر هر کسی

جهان دل نهاده بدین داستان

همان بخردان نیز و هم راستان

جوانی بیامد گشاده زبان

[...]

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادن کتاب

 

دل روشن من چو برگشت از اوی

سوی تخت شاه جهان کرد روی

که این نامه را دست پیش آورم

ز دفتر به گفتار خویش آورم

بپرسیدم از هر کسی بی‌شمار

[...]

فردوسی
 
 
۱
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
۶۵۱۳