گنجور

 
دقیقی

ز دو چیز گیرند مر مملکت را

یکی پرنیانی یکی زعفرانی

یکی زر نام ملک بر نبشته

دگر آهن آب دادهٔ یمانی

که را بویهٔ وصلت ملک خیزد

یکی جنبشی بایدش آسمانی

زبانی سخنگوی و دستی گشاده

دلی همش کینه همش مهربانی

که ملکت شکاریست کو را نگیرد

عقاب پرنده نه شیر ژیانی

دو چیزست کو را ببند اندر آرد

یکی تیغ هندی دگر زرّ کانی

به شمشیر باید گرفتن مر او را

به دینار بستنش پای ار توانی

که را بخت و شمشیر و دینار باشد

به بالا و تن، تهم و نسبت کیانی

خرد باید آنجا و جود و شجاعت

فلک مملکت کی دهد رایگانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
دقیقی

همین شعر » بیت ۹

خرد باید آنجا و جود و شجاعت

فلک مملکت کی دهد رایگانی

امیر معزی

تو این مملکت رایگانی نداری

«‌فلک مملکت‌ کی دهد رایگانی‌»

رودکی

کسی را چو من دوستگان می چه باید؟

که دل شاد دارد بهر دوستگانی

نه جز عیب چیزیست کان تو نداری

نه جز غیب چیزیست کان تو ندانی

کسایی

از او بوی دزدیده کافور و عنبر

وز او گونه برده عقیق یمانی

بماند گل سرخ همواره تازه

اگر قطره ای زو به گل بر چکانی

عقیقی شرابی که در آبگینه

[...]

عنصری

شه مشرق و شاه زابلستانی

خداوند اقران و صاحبقرانی

بدولت یمینی بملت امینی

مر این هر دو را اصل یمن و امانی

تو محمود نامی و محمود کاری

[...]

فرخی سیستانی

یکی گوهری چون گل بوستانی

نه زر وبه دیدار چون زرکانی

به کوه اندرون مانده دیرگاهی

به سنگ اندرون زاده باستانی

گهی لعل چون باده ارغوانی

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ابوالفضل بیهقی

ز دو چیز گیرند مر مملکت را

یکی پرنیانی‌ یکی زعفرانی‌

یکی زرّ نام ملک بر نبشته‌

دگر آهن آب داده یمانی‌

کرا بویه وصلت ملک‌ خیزد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه