×
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۳ - گفتگوی صلح با فرستاده ی مانوش
چرا او نیامد بجای تو پیش
مگر چیره بیند همی تیغ خویش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲ - داستان اسکندر در خاور
سر داستانهای شاهان پیش
که خسرو همی داشتی پیش خویش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۵ - فرود آمدن بر دامن کهسار و گفتگوی اسکندر با مهانش
تو ای پیر فرزانه بنشین ز پیش
مرا شاد گردان به دیدار خویش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۷ - جنگ جمشید و مهراج
بباشید یک هفته بر جای خویش
که من هرچه باید فرستمت پیش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۲ - فارک و بازماندگانش
چو فرزند آمد، نباید که بیش
بگردد به پیرامن جفت خویش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۲ - فارک و بازماندگانش
که صد سال و هشتاد سال است بیش
که من دور گشتم ز خویشان خویش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۵ - فرستادن شاه چین، نیواسب را به جنگ ایرانیان
برابر بماندند یک ماه بیش
دل از درد تیره تن از رنج ریش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۷ - جنگ کوش پیل دندان و نیواسب
فرستاد با کوش از پیش خویش
همی تاختند آن دلیران ز پیش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۹ - رای زدن شاه چین با بزرگان
چو دندان پیلان دو دندانش پیش
ز دیدار و چهرش دلم گشت ریش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۲ - جنگ در کوه و پیروزی آتبین
بخواهم از او کین فرزند خویش
همان کین مردان و گردان پیش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۸ - پیام طیهور به آتبین
دریغا که آن پاکدینان پیش
گذشتند و پیدا شد این زشت کیش!
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۹۴ - زنهار دادن طیهور آتبین را
نیاگان ما، شهریاران پیش
کسی را ندیدند برتر ز خویش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۰ - رفتن کوش پیل دندان به نزدیک ضحاک
کشیدن نشایست یک نیمه بیش
خجل گشت، هر یک ز نیروی خویش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۲ - درمان کردن پزشک هندی ضحاک ماردوش را
پرستنده او را برآورد پیش
نشاندش جهاندار نزدیک خویش