گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را

 

مر آن پیل را پاره پاره ز نیش

کنند و برد هر کسی بهر خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

وگر تیره جانی بود زشت کیش

همان روز چون خواند ایزدش پیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۴ - نکوهش مذهب دهریان

 

نهد دوزخی و بهشتی ز پیش

که تا هر کس اندیشد از کرد خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۵ - در مذهب فلاسفه گوید

 

گمانشان چنینست در گفت خویش

بر آن کاین جهان بُد همیشه ز پیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۵ - در مذهب فلاسفه گوید

 

خورا هر چه بینی تو از کم و بیش

کند همچو خود هر یکی خورد خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن

 

به گیتی سیاهی ز زنگی چه بیش

که بی ترس و ایمن ز یزدان خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن

 

وزین راه دشوار کِم هست پیش

برد شاد زی میهن و مان خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۸ - گشتن گرشاسب با مهراج گرد هند

 

همه بودنی ها درو کم و بیش

بدیدی چو در آینه چهر خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۰ - آمدن گرشاسب به جزیره هرنج

 

جزیری پر از بیشها بود و غیش

به بالا و پهنا دو صد میل بیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۰ - آمدن گرشاسب به جزیره هرنج

 

یکی هفته شان داشت مهمان خویش

کمر بسته روز وشب استاده پیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۸ - آمدن گرشاسب به جزیره هدکیر

 

پرستندگان طاس دارند پیش

برد هر کس از اشک او بهر خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۰ - جنگ گرشاسب با اژدها و شگفتی ماهی وال

 

یکی زوکشان گیسوان گرد خویش

به سر بر سرو رسته چون گاومیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۱ - شگفتی جزیره ای که استرنگ داشت

 

جزیری که هفتاد فرسنگ بیش

پر از خیزران بود و پر گاومیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۳ - شگفتی جزیره درخت واق واق

 

ز پس هر یکی را دو پا و سه پیش

دو منقار چون تیغ و چنگل چو نیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۶ - شگفتی جزیرۀ بند آب

 

چنان سنگی آمدش کز جای خویش

نگون از پس افتاده ده گام پیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۶ - شگفتی جزیرۀ بند آب

 

بدان کوش کایزد چو خواندت پیش

نیایدت شرم از گناهان خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۸ - شگفتی جزیرۀ رونده

 

چو سازند یکساله را کار پیش

جزیره شود باز زی جای خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۹ - بیرون شدن گرشاسب

 

نمایدش جاه و بزرگی خویش

ز بس شهریاران کش آیند پیش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۳ - صفت حلالزاده و حرامزاده و دیگر شگفتی ها

 

همه کام مهراج از بد ز پیش

که بیند همه پادشاهی خویش

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

تبیره زنانشان فرستاد پیش

به‌شادیش بنشاند و بر تخت خویش

اسدی توسی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۵۶