ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » دون همتی و مذمت آن
ز آب خرد ماهی خرد خیزد
نهنگ آن به که با دریا ستیزد
خالد نقشبندی » مثنویات » مرثیه ای در سوگ عبدالکریم برزنجی
سزد گر چرخ ازین ماتم ستیزد
دو صد پروین ز مهر و ماه ریزد
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۴۹
آن طره به ما جهود سار استیزد
با عنف نهفته گیر و دار انگیزد
بعد از دو جهان دراز دستی بیداد
سر گردد و در دامن یار آویزد
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۵۹
جاودان بال و پرم کاش به بند تو بریزد
بو به ما مهر دل صید پسند تو بخیزد
مرغ یغما چه که با دام بلند تو ستیزد
سعدی آن نیست که هرگز ز کمند تو گریزد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
از قدرت آدمی چه خیزد
کو از همه چیز میگریزد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
خون عاشق چو زلف او ریزد
از زمین بویِ مشک برخیزد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی
کاین همه از خیال میخیزد
گرچه طرح وصال میریزد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی
وحدت از کثرتت برانگیزد
کثرت و وحدت از میان خیزد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
از آب که دیده زهر ریزد
از نوش که دیده نیش خیزد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
چون خامه چنان ازو چه خیزد
چون پنجه چنین ازو چه ریزد
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۴۳
ای پسر نیست حرص را پایان
زانکه با هر تنی درآویزد
پیش هر منعمی که بنشیند
به تمنای سود برخیزد
آبروی کسان ز آتش آز
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳
ز روی ناز با من ترک من گاهی که بستیزد
چو بیند می شوم آزرده طرح آشتی ریزد
بود هوش از سرم صبر از دلم تاب از تن وجانم
به می دادن چو بنشیند به رقصیدن چو برخیزد
نمی دانم که در زلفش چه آید بر سر دل ها
[...]
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در مدح امیر مؤمنان علی (ع)
زن طعن به طاعون که از اینجا بگریزد
در کشور اعدا، رود آنجا بستیزد
با ما نستیزد، که ز ما مهر تو خیزد
ز اشجار ولای تو اگر برگ بریزد
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۶ - بخت خفته
چها که می کشم از دست بخت خفتهٔ خویش
که هر چه می کنم از خواب بر نمی خیزد
به آتش افکنمش ور به آبش اندازم
ورش بباد دهم خاک بر سرم بیزد
چه طالعی ست که دیرینه دوستان مرا
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند
آنجا که عقاب پر بریزد
از پشه لاغری چه خیزد