نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین
به اندک عمر شد دریا درونی
به هر فنی که گفتی ذو فنونی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رسیدن خسرو به ارمن نزد مهین بانو
شهنشه باز پرسیدش که چونی
که بادت نو به نو عیشی فزونی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر
به صد فن گر نمایی ذوفنونی
نشاید برد از این ابلق حرونی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
صف پنجم گنهکاران خونی
که کس کس را نپرسیدی که چونی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
به صبرم کرد باید رهنمونی
زنی شد با زنان کردن زبونی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
تحمل را به خود کن رهنمونی
نه چندانی که بار آرد زبونی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
ای هست نه بر طریق چونی
دانای برونی و درونی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
بی کوهکنی ز کاف و نونی
کردی تو سپهر بیستونی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
پیری و ضعیفی و زبونی
کردش به رحیل رهنمونی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی
سیب از زنخی بدان نگونی
بر نار زنخ زنان که چونی؟
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم
سر برافراختی به خاتونی
خواستی گنجهای قارونی
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۷
نگر تا ای دل بیچاره چونی
چگونه میروی سر در نگونی
چگونه میکشی صد بحر آتش
چو اندر نفس خود یک قطره خونی
زمانی در تماشای خیالی
[...]
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
ازان مغزی که دایم در درونی
صفات خود در آنجا رهنمونی
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا
مسیحش گفت تو دنیای دونی
منم گفتا چنین باری تو چونی
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۶) حکایت دیوانۀ که از حق کرباس میخواست
اگر تو هیچکس دانی که چونی
بهم بِسرشته مشتی خاک و خونی
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۳) حکایت مجنون
یکی پرسید از مجنون که چونی
که بس بیچارهٔ و بس زبونی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
مجوی از عیب بر موری فزونی
که در قدرت تو چون موری زبونی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
چو تو همچون منی در سرنگونی
منم در چاه، تو بر ماه چونی