گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

آنها که ز آیینهٔ دل زنگ زدودند

خود را به تو هر نوع که بودند نمودند

اهل نظر از آینهٔ وحدت از آن پیش

حیران تو بودند که موجود نبودند

تا چشم دل از غیر تماشای تو عشّاق

[...]

خیالی بخارایی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۱ - نمودن شاپور صورت خسرو به شیرین بار دوم

 

گهی گفتند و گاهی می شنودند

به هر غم زان نشاطی می فزودند

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۵ - رسیدن خسرو به چشمه ماه و دیدن شیرین را در چشمه

 

پس از حالش تفحص ها نمودند

به بهتر مدحتی او را ستودند

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۷ - گوی باختن خسرو و شیرین بار دوم و مجلس داشتن

 

چو گو از صحن میدان در ربودند

محبان گنج گوهر برگشودند

سلیمی جرونی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

کجا رفتند یارانی که بودند

چنان رفتند پنداری نبودند

چو خورشید و قمر در روز و در شب

جمال خویشتن را می ستودند

ز چشم ما نهان گشتند و رفتند

[...]

کوهی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۶ - سبب نظم کتاب

 

دری از غیب بر رویم گشودند

به شمع معنی ام راهی نمودند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۲ - دیدن پروانه شمع را و عاشق شدن بر او

 

چو آن آتش که موسی را نمودند

دل پروانه زان آتش ربودند

اهلی شیرازی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

زمره‌ای در شکست من بودند

جد نمودند و جهد فرمودند

وحشی بافقی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode