خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۶
دی صبحدم آن غیرت سرو چمنی
با من به سر کرشمه از کبر و منی
میگفت به خشم
کای مردم دیدهٔ تو سقّای رهم
باز آی که تا خاک رهم آب زنی
[...]
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴
آنک نبود غمش ز مثل منی
سر دستیست در میان زنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۱ - دیدن سام، قلواد و رفتن از عقب او
در آتش بسوز ار دم از دل زنی
کز آتش بود شمع را روشنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۱ - دیدن سام، قلواد و رفتن از عقب او
چو بلبل شده فتنه برگلشنی
چو آهو شده صید شیرافکنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۹ - رسیدن پریدخت (و پرینوش به هم) و ملاقات کردن یکدیگر
پریزاده خفته در گلشنی
زبون گشته در دست اهریمنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۲ - برگشتن سام از پای قصر و سر به کوه و بیابان گذاشتن
نه بهمن و دم را ز بهمن زنی
چو ذالی و بیمهر و تر دامنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۴ - آمدن عالم افروز نزد سام و سخن از پریدخت گفتن
سزد گر دل از وی برون برکنی
همه چنگ در دامن من زنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۰ - رها کردن فرهنگ، سام را از طلسمات عالمافرزو
طلسمات را چون به هم برزنی
ز نیرو دل و جان برو برکنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۸ - شبیخون زدن لشکر شداد بر سام
ببستند گفتی در روشنی
که ظلمات بودی در او روزنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۷ - زفاف نمودن سام با پریدخت و مجلس آراستن به روی او
یکی گشت با هم دو جان در تنی
دو تن برزده سر ز پیراهنی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷
گل و گلشن و نغمه ارغنونی
صباح و صبوح و می ارغوانی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۸
یغرّد فی المغار یدالمُغنّی
سلام اللهِ ما تلی المثانی
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱
هر دم به تیز غمزه دلم را چه میزنی؟
خود را گذاشتم به تو خود در دل منی
بر هم زند ابرو و چشم تو وقت من
خود وقت کیست آنکه تو بر هم نمیزنی؟
ای رهروان عشق چو پرگار دورها
[...]
![سلمان ساوجی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/salman.gif)
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۰
دی مرا گفت آن مه ختنی
که من آن توام تو آن منی
ما دو سر در یکی گریبانیم
چون جداما (ن) کند دو پیرهنی
گو لباس تن از میانه برو
[...]
![سیف فرغانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/seyf.gif)
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳
محبت تو اماما فریضه چون روزه است
اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی
کمال گو به تراویح بعد فرض عشا
من از روی تو نپیچم که مستحب منی
![کمال خجندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khojandi.gif)
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۴۰
زلف تو که داشت عادت دل شکنی
میگفت به مشگ از پریشان سخنی
من با تو چنانم ای نگار چینی
کاندر غلطم که من توام یا تو منی
![کمال خجندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khojandi.gif)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۸
تب چرا درد سر آورد به نازکبدنی
که چو گل تاب نیاورد به جز پیرهنی
بر تن نازک او همچو عرق لرزانست
هر کجا هست تر و تازه گلی در چمنی
شکرش دارد و بادام زیان پنداری
[...]
![کمال خجندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khojandi.gif)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۰
دست ندارم از تو من گرچه ز پایم افکنی
تیزترم به دوستی گر همه تیغ میزنی
نیست ز هم مفارقت سایه و آفتاب را
هر طرفی که میروی من به تو و تو با منی
ای نفس صبا ز ما بر سر زلف او بگوی
[...]
![کمال خجندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khojandi.gif)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۹
راز معشوق حدیثیست نهانداشتنی
ای صبا پیش کس از قصه ما دم نزنی
شمع میخواست که راند سخن راز
نیک بودش که بر آمد به زبان سوختنی
خلوت راز واعظا نعرهٔ مستانه کجا و تو کجا
[...]
![کمال خجندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khojandi.gif)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۵
من کیم گفتی که گویم خاک نعلین منی
ماه من تا چند نعل باژگونه میزنی
گفته بودی دامنم روزی به دست افتد ترا
وعده افتادگان در پای تا کی افکنی
دم به دم آهنگ رفتن میکنی از پیش من
[...]
![کمال خجندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khojandi.gif)