مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۲ - ملاقات آن عاشق با صدر جهان
آمنان را من بترسانم به علم
خایفان را ترس بردارم به حلم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۲ - قصهٔ رستن خروب در گوشهٔ مسجد اقصی و غمگین شدن سلیمان علیهالسلام از آن چون به سخن آمد با او و خاصیت و نام خود بگفت
من که خروبم خراب منزلم
هادم بنیاد این آب و گلم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۴ - قصهٔ آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرمالله وجهه چاره جست
زود درمان کن که میلرزد دلم
که بدرد از میوهٔ دل بسکلم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۶ - تفسیر این حدیث کی ائنی لاستغفر الله فی کل یوم سبعین مرة
راز پنهان با چنین طبل و علم
آب جوشان گشته از جف القلم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۸ - بیان آنک یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله چون نبی نیستی ز امت باش چونک سلطان نهای رعیت باش پس رو خاموش باش از خود زحمتی و رایی متراش
کهنهدوزان گر بدیشان صبر و حلم
جمله نودوزان شدندی هم به علم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات
سهو و نسیان را مبدل کن به علم
من همه خلمم مرا کن صبر و حلم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۸ - فرستادن عزرائیل ملک العزم و الحزم را علیهالسلام ببر گرفتن حفنهای خاک تا شود جسم آدم چالاک عیلهالسلام و الصلوة
گفت آخر امر فرمود او به حلم
هر دو امرند آن بگیر از راه علم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۳ - فیما یرجی من رحمة الله تعالی معطی النعم قبل استحقاقها و هو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و رب بعد یورث قربا و رب معصیة میمونة و رب سعادة تاتی من حیث یرجی النقم لیعلم ان الله یبدل سیاتهم حسنات
خود تو پوشیدی بترها را به حلم
ورنه میدانی فضیحتها به علم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۶ - حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را
ای ز تو ویران دکان و منزلم
چون ننالم چون بیفشاری دلم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۷ - حکایت آن عاشق کی شب بیامد بر امید وعدهٔ معشوق بدان وثاقی کی اشارت کرده بود و بعضی از شب منتظر ماند و خوابش بربود معشوق آمد بهر انجاز وعده او را خفته یافت جیبش پر جوز کرد و او را خفته گذاشت و بازگشت
غیر آن جعد نگار مقبلم
گر دو صد زنجیر آری بگسلم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۵ - تمثیل مرد حریص نابیننده رزاقی حق را و خزاین و رحمت او را به موری کی در خرمنگاه بزرگ با دانهٔ گندم میکوشد و میجوشد و میلرزد و به تعجیل میکشد و سعت آن خرمن را نمیبیند
از کجا جوییم علم از ترک علم
از کجا جوییم سلم از ترک سلم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۸ - توزیع کردن پایمرد در جملهٔ شهر تبریز و جمع شدن اندک چیز و رفتن آن غریب به تربت محتسب به زیارت و این قصه را بر سر گور او گفتن به طریق نوحه الی آخره
من همیگویم بس و تو مفضلم
گفته کین هم گیر از بهر دلم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دل است همچنان ور به هزار منزلم
ای که مهار میکشی صبر کن و سبک مرو
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷
تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم
مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
من چو به آخرت روم رفته به داغ دوستی
داروی دوستی بود هر چه بروید از گلم
میرم و همچنان رود نام تو بر زبان من
[...]
سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز
دو کونش یکی قطره از بحرِ علم
گنه بیند و پرده پوشد به حلم
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست
در آورد ملکی به زیر قلم
کز او بر وجودی نیامد الم
سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۳ - حکایت
به سبزه کجا تازه گردد دلم
که سبزه بخواهد دمید از گلم؟
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۸ - در بیان آنکه موحدان در هر چه نظر کنند احد را بینند
منه فخر الرسول فی العالم
هکذی انبیاؤه اعلم
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲ - مناجات با خدا و نعت پیامبر
گرچه از روی عفو تو خجلم
رحم کن زان که بس شکسته دلم