گنجور

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۵

 

همانگه گمان برد روشن دلم

که من بیخ کین از جهان بگسلم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۰

 

یکی آرزو خواست روشن دلم

همی دل از آن آرزو نگسلم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴۴

 

از این رای گر تاب گیرد دلم

دل تیره گشته ز تن بگسلم

فردوسی
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۵۴

 

یا رب ز گناه زشت خود منفعلم

وز قول بد و فعل بد خود خجلم

فیضی به دلم ز عالم قدس رسان

تا محو شود خیال باطل ز دلم

ابوسعید ابوالخیر
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را

 

به نزدیک اویست جان و دلم

ز جان و دل خویش چون بگسلم

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام

 

همه آرزوها شود در دلم

بماند چو رای از جهان بگسلم

عیوقی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۱ - سئوال دوم فرامرز از برهمن

 

ز یزدان بدین بازماند دلم

پس آنگاه دل را ز تن بگسلم

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۲ - فارک و بازماندگانش

 

همی داغ دیگر نهی بر دلم

ز من بگسلی، من ز جان بگسلم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۲۶ - عشق کوش به نگارین و کشتن او

 

که از دیرباز این سخن در دلم

همی دارم و دل همی بگسلم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۸۸ - پاسخ نامه ی کوش به شاه فریدون

 

ز شادی ببالید بر رخ گلم

ز رامش بخندید جان و دلم

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۲۸ - پذیرفتن کوش پینشهاد تور و سلم را

 

چو خواهید کآرام گیرد دلم

بهانه ز روی زمین بگسلم

ایرانشان
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۳ - وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ

 

حکمت و فطنت وکیاست و علم

همّت و سیرت و مروت و حلم

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۹
sunny dark_mode