گنجور

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳

 

هزار سال که ضحاک پادشاهی کرد

ازو نماند به جز نام زشت در عالم

اگرچه دولت کسری بسی نماند ولی

به عدل و داد شدش نام در زمانه علم

قاآنی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۱

 

آه کزین سفر نشد جز تب و تاب حاصلم

داد ز سعد روشنم وای ز بخت مقبلم

رخت کجا کشم کزین غایله خیز منزلم

بار فراق دوستان بسکه نشسته بردلم

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۲

 

تا شدی از کنار من نیست جز این دو حاصلم

اشک مدام ساغرم آه چراغ محفلم

با تو هلاک کام دل بی تو حیات مشکلم

تا تو به خاطر منی کس نگذشت بردلم

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » رقیه‌نامه » بخش ۲

 

کامشب از اقبال بخت مقبلم

گشت رخسارت سراج محفلم

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۷

 

بار غم بنشسته سنگین بر دلم

ناقه کی خیزد به زیر محملم

صفایی جندقی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم

بلی به عشق تو آمیخته است آب وگلم

اگر که رشته عمر مرا ز هم گسلی

گمان مدار که پیوند دوستی گسلم

غیاب روی تو بامن چه می تواند کرد

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۸

 

از فراقت نه چنان تنگ دلم

که توان گفت چه سان تنگ دلم

به چه سان تنگ بود دیده مور

تنگ گردیده چنان تنگ دلم

گر به محشر ببرندم به بهشت

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۹ - غزل مثنوی

 

برده صبرم از دل و از کف دلم

ز آن بود دستم به سر پا در گلم

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۹ - غزل مثنوی

 

با نگاهی برده است از کفدلم

عشق او آمیخته است اندرگلم

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۹ - غزل مثنوی

 

از تو صد امید بود اندر دلم

وه یکی ز آن صد نیامد حاصلم

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۴۹ - درشکایت

 

چه خونها که از او بود در دلم

نشدگاهی آسان از اومشکلم

بلند اقبال
 
 
۱
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
sunny dark_mode