اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۳۰ - در بیان حقیقت قلب انسانی و جامعیت او و اشارت بدانکه در انفس، دل مظهر علم الهی است و به مثابۀ لوح محفوظ است که ما وسعنی ارضی و لاسمائی و لکن وسعنی قلب عبدی المومن النقی التقی وتفصیل سخن بایزید بسطامی که لو ان العرش و ماحواه الف الف مرة فی زاویه من زوایاء قلب العارف ما احسن بها و تنبیه بر آنکه دل مظهر حق است.
ملک دل را کس ندیده غایتی
در احاطه حق دل آمد آیتی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۴
ای زلف مشکبار تو از رحمت آیتی
وز لعل آبدار تو کوثر روایتی
جز سایه قد تو که ای پادشاه حسن
روی زمین گرفت به خوابیده رایتی؟
خامش نشین که زلف درازش نه آن شب است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۵
ای حسن خط ز مصحف روی تو آیتی
از خوبی تو قصه یوسف حکایتی
درد کهن به پرسش رسمی نمی رود
کی می دهد تسلی عاشق عنایتی؟
پاس ادب عنان سخن را کشیده داشت
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۸
عشق حبیب را بود بر دل من عنایتی
هرنفسی بمحنتی می کندم رعایتی
شکر که در ره هدی کوچه غلط نمیکنم
میرسد از جناب او هر نفسی هدایتی
چشم خوشش دهد مرا لحظه بلحظه ساغری
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی
شرح نعیم خلد ز وصلت روایتی
علم خضر ز بحر علومت نشانهای
آب حیات معرفتت را کنایتی
انفاس عیسی از نفست بود شمهای
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی
شرح نعیم خلد ز وصلت روایتی
علم خضر ز بحر علومت نشانهای
آب حیات معرفتت را کنایتی
انفاس عیسی از نفست بود شمهای
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - ترکیببند در عشق عرفانی
جانا ستیزة تو ندارد نهایتی
جور و جفا خوش است ولی تا به غایتی
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶
با من همیشه درد تو دارد عنایتی
صد شکر کز غم تو، ندارم شکایتی
افتادهاند، از ره افتادگی به دور
یا رب به خویشگمشدگان را هدایتی
از مال و جاه، هست سخن پایدارتر
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۰
از جور او مگر شب هجران شکایتی
گوید کسی که این دو ندارد نهایتی
مهر کسی خوشم که اثر در دلت نکرد
عشق تو کرد گرچه به هر دل سرایتی
هر نوع کآورند به یاد توام نکوست
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۴
ای هشت باب خلد ز روی تو آیتی
وز قامت تو شور قیامت کنایتی
تفسیر سر آیه نورش شود عیان
هر کاو ز مصحف رخ تو خواند آیتی
مانده به این امید خضر زنده در جهان
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۰ - شحنهٔ خراسانی
ما گمرهیم و راه به سویت نمیبریم
ای رهنمای گم شدگان خود هدایتی
بی یادت ار نیم نفسی بس عجب مدار
نه عشق من نه حسن تو دارد نهایتی
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۶
گر طالعم کند به وصالت حمایتی
نبود دگر ز طالع خویشم شکایتی
رشک آیدم از اینکه مگر دیده روی تو
گر بشنوم زحسن تو از کس حکایتی
آمد به وصف روی تو والشمس سوره ای
[...]
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۱۴ - در مدح امیرمؤمنان علی علیه السلام
تو شه سریر ولایتی
تو مه منیر هدایتی
محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۹۵ - مزیّن به منقبت عین الله الخالق حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام
ای آفتاب از مه روی تو آیتی
تاریک شب ز ظلمت مویت کنایتی
جز پیر میفروش پی دفع درد و غم
از هیچ کس به عمر ندیدم کفایتی
سرو چمن ز قامت دلجوت جلوهای
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳
صفحات دفتر کن فکان ز کتاب حسن تو آیتی
کلمات محکمه البیان ز لطیفۀ تو کنایتی
لمعات طور تجلی از لمعان روی تو جلوه ای
جذوات وادی ایمن است ز جذبۀ تو حکایتی
عبقات قدس ز بوستان معارف تو شمیمه ای
[...]