عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
شبی میگفت خوش کرد خاکی
بگوش او رسید آواز پاکی
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
حجابت شرع بردارد به پاکی
اگرچه نار و آب و باد و خاکی
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
درون خاک میدان تو که خاکی
بصورت لیک معنی ذات پاکی
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
در اوّل تا بآخر ذات پاکی
نه نار و باد و نی از آب و خاکی
![عطار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/attar.gif)
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۳
این ره نبرد مگر به سر ناپاکی
شوخی، شنگی، قلندری، بی باکی
خاکت بر سر حدیث سر چند کنی
آنجا که هزار سر نیرزد خاکی
![اوحدالدین کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ouhad.gif)
مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵
روح محضی بدان طربناکی
قطره ژاله ای بدان پاکی
گر ببیند طراوت تو بهار
نکند دعوی طربناکی
در چمن گر قد تو جلوه کند
[...]
![مجد همگر](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/hamgar.gif)
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹
دل دیوانگیم هست و سر ناباکی
که نه کاریست شکیبایی و اندهناکی
سر به خمخانه تشنیع فرو خواهم برد
خرقه گو در بر من دست بشوی از پاکی
دست در دل کن و هر پرده پندار که هست
[...]
![سعدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saadi.gif)
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۴ - در سبب نظم این مثنوی و گفتگوی شاعر با شب
هست این کار کار ناباکی
باد در چشم او زند خاکی»
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق
بدان زندان تاریک مغاکی
به بالین فراموشان خاکی
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی
این دیده درو به چشم پاکی
او نیز، ولی به شرمناکی
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۱ - پرده برداشتن دمهای سرد از روی لیلی، و دیدن مادر پژمردگی آن گل، و شمهای ازان پرده دریدگی در دماغ پدرش دمیدن، و روان کردن پیر، آب از دو دیده، و لیلی را، چون ریحان سفالین، در گوشهٔ محنت، پای در گل کردن
عشق ار چه بود به صدق و پاکی
خالی نبود ز شرمناکی
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۹ - خبر یافتن مجنون دردمند، از بیماری لیلی، و از حلقهٔ سگان بیابان زنجیر گسستن، و به حلقه زدن در لیلی آمدن، و از پیش جنازهٔ لیلی را در حلقهٔ رحیل دیدن، و نثار شاهانه از دیده ریختن، و به موافقت محفه عروس، سوی شبستان لحد، بر عزم خلوت صحیحه روان شدن
دو اختر سعد را به پاکی
افتاد قران به برج خاکی
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
اوحدی » جام جم » بخش ۱۵ - در تخلص به اسم خواجه غیاثالدین
از درختی بدان طربناکی
چه کم از سایهای بدین خاکی؟
![اوحدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ouhadi.gif)
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۶ - در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک
نه بپرورد مریم از پاکی
روح حق در مشیمهٔ خاکی؟
![اوحدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ouhadi.gif)
اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۹ - در معذرت و فروتنی خود و تاریخ کتاب
چه نویسد کسی بدان پاکی ؟
وانگهی ناکسی چو من خاکی ؟
![اوحدی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ouhadi.gif)
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل پنجم » بخش ۳ - حق الیقین
تو مبرا ز مرکز خاکی
فیض انوار عالم پاکی
![شیخ محمود شبستری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/shabestari.gif)
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴
تبسّمت الزهر و المزن باک
و غررت الودق و الدّیک حاک
نسیم عراقی ندانم چه بادی
زمین سپاهان ندانم چه خاکی
بدین مشکسایی و عنبرفشانی
[...]
![خواجوی کرمانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khajoo.gif)
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۹
چو بر طلول دیار حبیب بگذشتم
که کرده بود خرابش جهان ز بی باکی
مجاوران دیار خراب را دیدم
در آن خرابه خراب و شکسته و باکی
به خاک رهگذار حبیب میگفتم
[...]
![سلمان ساوجی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/salman.gif)