گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید

 

حجابت شرع بردارد به پاکی

اگرچه نار و آب و باد و خاکی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

درون خاک میدان تو که خاکی

بصورت لیک معنی ذات پاکی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید

 

در اوّل تا بآخر ذات پاکی

نه نار و باد و نی از آب و خاکی

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۳

 

این ره نبرد مگر به سر ناپاکی

شوخی، شنگی، قلندری، بی باکی

خاکت بر سر حدیث سر چند کنی

آنجا که هزار سر نیرزد خاکی

اوحدالدین کرمانی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

روح محضی بدان طربناکی

قطره ژاله ای بدان پاکی

گر ببیند طراوت تو بهار

نکند دعوی طربناکی

در چمن گر قد تو جلوه کند

[...]

مجد همگر
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹

 

دل دیوانگیم هست و سر ناباکی

که نه کاریست شکیبایی و اندهناکی

سر به خمخانه تشنیع فرو خواهم برد

خرقه گو در بر من دست بشوی از پاکی

دست در دل کن و هر پرده پندار که هست

[...]

سعدی
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۲ - در نعت سیدالمرسلین (ص)

 

شد به آن نور آدم خاکی

قبلة قدسیان افلاکی

همام تبریزی
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۴ - در سبب نظم این مثنوی و گفتگوی شاعر با شب

 

هست این کار کار ناباکی

باد در چشم او زند خاکی»

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق

 

بدان زندان تاریک مغاکی

به بالین فراموشان خاکی

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۵ - در تخلص به اسم خواجه غیاث‌الدین

 

از درختی بدان طربناکی

چه کم از سایه‌ای بدین خاکی؟

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۶ - در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک

 

نه بپرورد مریم از پاکی

روح حق در مشیمهٔ خاکی؟

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۹ - در معذرت و فروتنی خود و تاریخ کتاب

 

چه نویسد کسی بدان پاکی ؟

وانگهی ناکسی چو من خاکی ؟

اوحدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴

 

تبسّمت الزهر و المزن باک

و غررت الودق و الدّیک حاک

نسیم عراقی ندانم چه بادی

زمین سپاهان ندانم چه خاکی

بدین مشک‌سایی و عنبرفشانی

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۹

 

چو بر طلول دیار حبیب بگذشتم

که کرده بود خرابش جهان ز بی باکی

مجاوران دیار خراب را دیدم

در آن خرابه خراب و شکسته و باکی

به خاک رهگذار حبیب می‌گفتم

[...]

سلمان ساوجی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode