نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم
بر زن ایمن مباش زن کاه است
بَرَدش باد هر کجا راه است
عطار » بلبل نامه » بخش ۳۲ - نصیحت بلبل طاوس را به قطع کردن زینت
درون خانهٔ جانت سیاه است
چه سود ار بر سرت زرین کلاه است
عطار » بلبل نامه » بخش ۳۸ - در مناجات باری تعالی
گناهم گر زماهی تا بماه است
ولیکن رحمتت بیش از گناه است
عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
ز یک یک ذره سوی دوست راه است
ولی بر چشم تو عالم سیاه است
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چو فردا رویها بعضی سیاه است
نه بعضی رویها مانند ماه است؟
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل
ولی تا باز را در سر کلاه است
کجا درخورد دست پادشاه است
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳ - آغاز سخن
خرابی جای گنج پادشاه است
چه دانی تا خرابی خود چه جاه است
عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
مرا گنج معانی جفر شاه است
که هر دو کون پیشش چون گیاه است
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
امیرالمؤمنین میدان که شاه است
مرا در کلّ آفتها پناه است
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
مرا کاری دگر در پیش راه است
که عالم بر دو چشم من سیاه است
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
در این چه کار تو اکنون تباه است
که این چه بر تو چون قطران سیاه است
عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید
دو پور و دو کتب از بهر شاه است
دگرها غرق دریای گناه است
عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید
کلید جمله توحید الاه است
بر این معنی شه مردان گواه است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
ترا منصور اندر خانقاه است
گرفته ملک جان و پادشاه است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
خبرداری که جانان پیر راه است
کنون اندر مکان اعیان شاه است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
دلا این نور اینجا دید شاه است
همه ذرّات را پشت و پناه است
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۲
انک بر تخت مکرمت شاه است
شرف الدینِ حق شرفشاه است
در تکاپوی خدمتش جوزا
از کمر بستگان درگاه است
وز پی امتثال فرمانش
[...]
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۲ - الشریعة
هر چند که عقل رهبر آگاه است
اندر ره شرع پای او کوتاه است
در بارگهی که شرع شاهنشاه است
رهبر که نه پیروی کند گمراه است
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۰ - الشریعة
هر کاو زحقیقت وجود آگاه است
با او سخن دراز بس کوتاه است
در عالم امر شرع شاهنشاه است
وین جمله برون زپردهٔ این راه است