گنجور

رشحه » شمارهٔ ۲۵ - غزل چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم

 

چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم

به کرشمه‌های نهانی و به تفقدات زبانیم

نه به ناز تکیه کند گلی نه به ناله دلشده بلبلی

تو اگر به طرف چمن دمی بنشینی و بنشانیم

ز غم تو خون دل ناتوان، ز جفات رفته ز تن توان

[...]

رشحه
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹

 

خواست تا زلف پریشان تو بی‌سامانیم

جمع شد از هر طرف اسباب سرگردانیم

بس که مشتاقم به دیدار تو از نیرنگ عشق

نامه می‌کردم گر از روی وفا می‌خوانیم

غیر غم حاصل ندیدم ز آشنایی‌های تو

[...]

فروغی بسطامی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

ما مرشد عشاق خرابات جهانیم

ساقی سراپردهٔ خمخانهٔ جانیم

هرکس به جمال رخ خوبی نگرانند

در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم

رضاقلی خان هدایت
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱۶ - در منقبت شاه ولایت اساس و رثاء برحضرت عباس علیه السلام

 

زده نعره که ایمردم ما نیز مسلمانیم

گر منکر اسلامید ما بنده یزدانیم

ور دشمن یزدانید ما وارد و مهمانیم

گر رنجه ز مهمانید ما از چه گروگانیم

جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۳ - نصیحت سقراط سلطان را

 

سخن از هر دری با هم برانیم

کمال و نقص همدیگر بدانیم

صامت بروجردی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

ما راز نهانیم که در قلب جهانیم

در قلب جهانیم که ما راز نهانیم

ما سر سویدای جهانیم که راز است

راز است که ما سر سویدی جهانیم

ما بخت جوانیم که در صحبت پیریم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۵۹ - مسلمانیم و آزاد از مکانیم

 

مسلمانیم و آزاد از مکانیم

برون از حلقهٔ نه آسمانیم

به ما آموختند آن سجده کز وی

بهای هر خداوندی بدانیم

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۷۲ - وطن دوستی

 

ما که اطفال این دبستانیم

همه از خاک پاک ایرانیم

همه با هم برادر وطنیم

مهربان همچو جسم با جانیم

اشرف و اَنجَبِ تمام ملل

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۰

 

بیا امروز قدر هم بدانیم

که جاویدان در این عالم نمانیم

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱

 

من و تو زود در شرش بمانیم

که هم بی دست و هم بی دوستانیم

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

این که گَه از شاه بترسانیَم

گه زَنِ مردم به غلط خوانیَم

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - سرود مدرسه

 

ما همه کودکان ایرانیم

مادر خویش را نگهبانیم

همه از پشت کیقباد و جمیم

همه از نسل پور دستانیم

زادهٔ کورش و هخامنشیم

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
sunny dark_mode