گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

ما همه کودکان ایرانیم

مادر خویش را نگهبانیم

همه از پشت کیقباد و جمیم

همه از نسل پور دستانیم

زادهٔ کورش و هخامنشیم

بچهٔ قارن و نریمانیم

پسر مهرداد و فرهادیم

تیرهٔ اردشیر و ساسانیم

ملک ایران یکی گلستانست

ما گل سرخ این گلستانیم

کار ما ورزش‌ است و ‌خواندن درس

همه از تنبلی گریزانیم

چون نیاکان باستانی خویش

راستگوی و درست‌پیمانیم

مستی و کارهای بی‌معنی

کار ما نیست زانکه انسانیم

همه در فکر ملت و وطنیم

همه در بند دین و ایمانیم

پارسی‌زاده‌ایم و پاک‌سرشت

کز نژاد قدیم آریانیم

همه از یک نژاد و یک خاکیم

گر ز تهران گر از خراسانیم

اول اندر میان مدرسه‌ایم

بعد از آن در میان میدانیم

می‌نمائیم مشق سربازی

روز میدان مطیع فرمانیم

پس از آن در کمال آزادی

پی تحصیل ثروت و نانیم

همه‌ پاکیم و راستگو‌ی‌ و شریف

بی‌خبر از دروغ و بهتانیم

گر دروغی کسی به ما گوید

ما ازو روی خود بگردانیم

همگی اهل صنعت و هنریم

همگی اهل خیر و احسانیم

از کسی حرف زور نپذیریم

وز کسی مال مفت نستانیم

در تجارت شریک تجاریم

در زراعت رفیق دهقانیم

کار ما صنعت‌ است و علم‌ و عمل

کارهای دگر نمی‌دانیم

حالیا بهر افتخار وطن

ما شب و روز درس می‌خوانیم