گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید

 

دلا بیدار شو چون عاشقان تو

مخُفت ای دل در اینجا یک زمان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید

 

اگر سوی یقین آری گمان تو

نیابی هرگز اینجا جان جان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۵ - در صفات پرده در افتادن فرماید

 

بجز جانان مبین ای کاردان تو

همه جانان نگر در دید جان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

یکی را کن تمام و بعداز آن تو

دگر را کن بکل شرح و بیان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید

 

ز دنیا بگذر ای دل یک زمان تو

مبند اینجای خود در جسم وجان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

زهی بگذشته از کون و مکان تو

طلسمند این همه در عشق جان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

جمال جان نظر کن در نهان تو

کز او یابی در آخر جان جان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

درت باز است ای جان جهان تو

نه بگذاری کسی را رایگان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

خوشی میسوز اندر شمع جان تو

که دیدی این زمان خود در عیان تو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بر او خوان و معنی باز دان تو

بَرِ پیر حقیقت راز خوان تو

عطار
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۵