عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۰ - در خطاب کردن با روح القدس و فضایل آن گفتن و عجز و مسکینی آوردن و تسلیم شدن در همه احوال فرماید
بکن جانم قبول ای جان جان تو
بکش عطّار ای جان رایگان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۱ - درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
قدم بیرون نه از این آستان تو
اگر مرد رهی اینجا نهان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
دلا حق بین و از حق باش جان تو
چو دیدی این زمان راز نهان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
کنون چون حاصلست اینجا بدان تو
ز دید دید من این رایگان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
فنا شو تا شوی کون ومکان تو
ببر از جملگی گوی از میان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
حجاب از پیش بردار این زمان تو
خدا را بین یقین در غیب جان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
لقای من نظر کن این زمان تو
که میبینم همه کون و مکان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
صفاتت چون بیابی بیگمان تو
یقین بیرونی از کون و مکان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
ببر این گوی توفیق ازمیان تو
طلب کن اندر اینجا جان جان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
دلا بیدار شو چون عاشقان تو
مخُفت ای دل در اینجا یک زمان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
از آن دم میدمی اندر جهان تو
که آن دم یافتی خود رایگان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید
اگر سوی یقین آری گمان تو
نیابی هرگز اینجا جان جان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۵ - در صفات پرده در افتادن فرماید
بجز جانان مبین ای کاردان تو
همه جانان نگر در دید جان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
یکی را کن تمام و بعداز آن تو
دگر را کن بکل شرح و بیان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
ز دنیا بگذر ای دل یک زمان تو
مبند اینجای خود در جسم وجان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
زهی بگذشته از کون و مکان تو
طلسمند این همه در عشق جان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
جمال جان نظر کن در نهان تو
کز او یابی در آخر جان جان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
درت باز است ای جان جهان تو
نه بگذاری کسی را رایگان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
خوشی میسوز اندر شمع جان تو
که دیدی این زمان خود در عیان تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بر او خوان و معنی باز دان تو
بَرِ پیر حقیقت راز خوان تو