گنجور

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۴ - غزل گفتن عیینه در حسب حال خود

 

بی تو بر من بلای جان باشد

گرچه فردوس جاودان باشد

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۲۵ - گفتار در فضیلت جود و کرم

 

هر چه دادی نصیبت آن باشد

وانچه نی حظ دیگران باشد

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۲

 

آدم که نتش سرای ویران باشد

تا در نگری خاک پریشان باشد

مد الفی که بر سر آدمی است

بر حرف وجودش خط بطلان باشد

اهلی شیرازی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۱۳

 

الهی تا ز حسن و عشق در عالم نشان باشد

به کام عشق بازان شاه حسنت کامران باشد

الهی خلعت حسنت که جیبش ظاهر است اکنون

ظهور دامنش تا دامن آخر زمان باشد

الهی تا ز باغ حسن خیزد نخل استغنا

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - در مدح شاه طهماسب صفوی

 

تا بدن دستگاه جان باشد

دست دست خدایگان باشد

پادشاهی که حکم او همه جا

بر سر خسروان روان باشد

شیر حربی کزو لباس حیات

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - تجدید مطلع

 

ملک اگر جسم و عدل جان باشد

ملک و عدل خدایگان باشد

شهسواری که نعل شبرنگش

افسر شاه خاوران باشد

سرفرازی که گرد نعلینش

[...]

محتشم کاشانی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

ز بس کان سست پیمان در حق من بدگمان باشد

عجب دانم که دیگر در مقام امتحان باشد

دل خود را به کینم داده آن نامهربان عادت

به آن غایت که بعد از آشتی هم سرگران باشد

مرا در بزم سازد هر زمان از وعده‌ای خوشدل

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۸

 

به مجلس تا نگردد شرمسار از عهد خود با من

ز بیرون بازگردم چون بد من در میان باشد

مرا از هیبت روز قیامت چند ترسانی؟

چو یار از یار دور افتد، قیامت آن زمان باشد

میلی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در ستایش شاه طهماسب

 

آنکه جان بخش و جان ستان باشد

لطف و قهر خدایگان باشد

آفتابی که سایهٔ چترش

بر سر شاه خاوران باشد

پادشاهی که ساحت بارش

[...]

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در ستایش غیاث الدین محمد میرمیران

 

دل و طبعی که من دارم اگر دریا و کان باشد

یکی جوهر نثار آید یکی گوهر فشان باشد

ز بس گوهر کزان دریا نثار آسمان گردد

سراسر آسمان مانند راه کهکشان باشد

ز بس جوهر که آن کان در زمین بر روی هم ریزد

[...]

وحشی بافقی
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode