ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۲ - دنباله صحبت مرغ با جفت خود
ای دریغا یار شیرین کار من
ای دریغا گلشن گلزار من
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷۹ - در بیان آتش انداختن زاغان سمند را
هی بزن گویا دگر دلدار من
دل کشیدش جانب آزار من
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷۹ - در بیان آتش انداختن زاغان سمند را
هی بزن بفکن ز سر دستار من
تا بخندد شوخ شیرین کار من
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۳ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات
پرده پوشیدی به روی کار من
ستر کردی بر من ای ستار من
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۱۸ - بقیه داستان ابراهیم و قربانی کردن فرزند خود اسماعیل را
ای پدر بر خاک نه رخسار من
تا نبیند دیده ات دیدار من
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳۲ - پیغام آوردن جبرئیل به حضرت رسول و شهادت امام حسین ع
خاصه آن طوطی خوش گفتار من
عندلیب گلشن گلزار من
یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷
منت ایزد را که بر شرع نبی اقرار من
این گواهی بس که زاهد میکند انکار من
در خراباتش به جامی بارها کردم گرو
تا نپنداری سعادت نیست در دستار من
میکده کردم بنا کو بانی بیت الحرام
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۳۴
مهر تو دل سوزتر یا آه آتشبار من
لعل تو سیراب تر یا جزع دریاسار من
موی لاغرتر همی یا جسم من یا آن میان
کوه سنگین تر همی یا آن سرین یا بار من
آن لبان جان بخش تر یا گفت من یا آب خضر
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۷ - به یکی از بزرگان نگاشته
به گل مباد و گلستان نگاه من گذار من
بس است کوی و روی تو بهشت من بهار من
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۷
ای مار زلفین سیه ای عقرب جرار من
تا کی زنی نیشم بدل تا کی کنی آزار من
دفتر بگیر و جام ده کام من بدنام ده
با آن چلیپا طره ات تبدیل کن زنار من
چشم تو خورده خون من چون من که خوردم خون دل
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰
غافل گذشتی از دل امیدوار من
رسوای اگر چنین گذرد روزگار من
امشب به بزم خندهٔ بی اختیار تو
افزون نمود گریه بی اختیار من
من نیستم حریف تو با صدهزار دل
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱
نرگس بیمار تو گشته پرستار من
تا چه کند این طبیب با دل بیمار من
خفتهٔ بیدار گیر گرچه ندیدی ببین
چشم پر از خواب خویش دیدهٔ بیدار من
رسم تو عاشقکشی شیوهٔ من عاشقی
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه
جادوی مکار ستمکار من
غمزه فرو ریخت به آزار من
قاآنی » مسمطات » در مدح و ستایش اختر شهریاری و صدف گوهر تاجداری سترکبری و مهدعلیا مام خجستهٔ شهریار کامگارناصرالدین شاه قاجار ادامالله اقباله گوید
بهار را چه می کنم چو شد ز بر بهار من
کناره کردم از جهان چو او شد از کنار من
خوشا و خرم آن دمی که بود یار یار من
دو زلف مشکبار او به چشم اشکبار من
قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۶ - مسدس - و له ایضاً فی مدحه
الا که مژده میبرد به یار غمگسار من
که باغ چون نگار شد چه خسبی ای نگار من
توان من روان من شکیب من قرار من
سرور من نشاط من بهشت من بهار من
قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۶ - مسدس - و له ایضاً فی مدحه
غزال من مرال من گوزن من شکار من
حیات من ممات من تذرو من هزار من
به مغز من ز سنبلان نسیم یار میرسد
ولی ز نوبهارها به است نوبهار من
همین بس است فخر من که افتخار من تویی
[...]
قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۶ - مسدس - و له ایضاً فی مدحه
غزال من مرال من گوزن من شکار من
حیات من ممات من تذرو من هزار من
قاآنی » ترکیببندها » شمارهٔ ۱ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده نواب فریدون میرزا گوید
فرخ شه آنکه هست خداوندگار من
شکرش پس از سپاس خداوند کار من
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۱
یک ره ای صبا سوی یار من، بگذر و بگو کای نگار من
غم ز مرگ من داد کام تو، دل ز هجر تو ساخت کار من
من به کنج غم مانده دردناک، گه زنخ به کف گه جبین به خاک
غیر اشک خون کس نکرده پاک، گرد بی کسی از عذار من
ای مه چگل شرم آب و گل، راز و آشکار آب جان و دل
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۱۹
با گریه گفت کای پدر نامدار من
ای مایه ی قرار دل بی قرار من
بنشین و آن مخواه که زین باد فتنه خیز
برخیزدت ز گوشه ی دامن غبار من
یک ره به دامنم بنشان تا به صد زبان
[...]