مهر تو دل سوزتر یا آه آتشبار من
لعل تو سیراب تر یا جزع دریاسار من
موی لاغرتر همی یا جسم من یا آن میان
کوه سنگین تر همی یا آن سرین یا بار من
آن لبان جان بخش تر یا گفت من یا آب خضر
آن دهان بی اصل تر یا هیچ یا پندار من
آسمان ...تر یا بخت من یا خوی تو
زلف تو آشیفته تر یا روز دل یا کار من
چشم من خونریزتر یا خنجر مژگان تو
زخم دل ناسورتر یا خاطر افگار من
سنگ خارا سخت تر یا جان من یا خشم تو
عهد تو بر باد تر یا صبر ناستوار من
نظم پروین را بها یا رسته دندان تو
عقد لولو را خطر یا گوهرین گفتار من
ابروان ... تر یا چرخ یا چاچی کمان
تیر تو دلدوزتر یا ناله های زار من
معجز عیسی فزون یا خنده جان خیز تو
غمزه جادو بازتر یا خامه سحار من
خون من بی قدرتر یا خاک ره یا آب جو
قدر ذره بیش یا رحم تو یا مقدار من
مهر را رخشندگی یا رای من یا روی تو
طره را...گی یا این شبان تار من
رزم گردون سخت یا در ایروان ناورد روس
جنگ مژگان صعب یا در خاوران پیکار من
با سپاهی چالش افزون یا به یک عالم مصاف
پور دستان مردتر یا پهلوان سردار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر ایرانی به مقایسه احساسات و ویژگیهای مختلف میپردازد. شاعر با استفاده از استعارات و تمثیلها به زیبایی معشوق و درد و رنج خود اشاره میکند. او سوالاتی طرح میکند که نشان میدهد آیا مهر و زیبایی معشوق بیشتر از درد و رنج اوست یا خیر. در این میان، به ویژگیهای ظاهری معشوق، احساسات عمیق و نارضایتیهای خود اشاره میکند و در نهایت به تضاد بین عشق و رنج، زیبایی و درد میپردازد. شعر به طور کلی بیانگر حسرت و longing (اشتیاق) شاعر به معشوق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مجلس سامیّ مجد الدّینی ای کان هنر
چونی از رنج و صداع و زحمت بسیار من
چون ز من هرگز ندید آزار طبع نازکت
بی سبب شاید که جوید طبع تو ازار من؟
تو به دفع کار من مشغول و من فارغ که خود
[...]
هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یار من
هر چه دل واله کند آن پرتو دلدار من
خاک را و خاکیان را این همه جوشش ز چیست
ریخت بر روی زمین یک جرعه از خمار من
هر که را افسرده دیدی عاشق کار خود است
[...]
چون مرا غمناک بیند شاد گردد یار من
زان سبب شادی نمیگردد به گرد کار من
اشک چشمم سر دل یک یک به رخها بر نبشت
گوییا با اشک بیرون میرود اسرار من
رخت ازین شهرم به صحرا برد میباید که شب
[...]
بت پرستی را شعار خود کنم تا یار من
از خدای خود نترسد چون کند آزار من
سر ز تقوی پا ز مسجد دست از طاعت کشم
تا شود آن نامسلمان راضی از اطوار من
کوشم اندر معصیت چندان که گردم کشتنی
[...]
چون زند موج حلاوت کلک شکر بار من
پسته خندان شود لب بسته از گفتار من
دامن فکر من است از دامن گل پاکتر
چشم شبنم می پرد در حسرت گلزار من
چون صدف دریادلان را باز می ماند دهن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.