نرگس بیمار تو گشته پرستار من
تا چه کند این طبیب با دل بیمار من
خفتهٔ بیدار گیر گرچه ندیدی ببین
چشم پر از خواب خویش دیدهٔ بیدار من
رسم تو عاشقکشی شیوهٔ من عاشقی
تیغ زدن شغل تو، کشته شدن کار من
با همه تیر بلا کآمده بر دل مرا
از مژهات برنگشت بخت نگونسار من
آب رخ گل بریخت لالهٔ رخسار تو
خرمن بلبل بسوخت زمزمهٔ زار من
ناله برآمد ز کوه از اثر زاریم
تا تو کمر بستهای از پی آزار من
رفتم و از دل نرفت حسرت خاک درت
مردم و آسان نساخت عشق تو دشوار من
تا خم زلف تو را دام دلم کردهاند
میل خلاصی نکرد مرغ گرفتار من
تا بت و زنار من چهره و گیسوی توست
قبله حسد میبرد از بت و زنار من
هر چه لبم بوسه زد گندم خال تو را
یک جو کمتر نشد خواهش بسیار من
گر دو جهان می شود از کرم میفروش
مست نخواهد شدن خاطر هشیار من
تا سخنی گفتهام زان لب شیرین سخن
خسرو ایران نمود گوش به گفتار من
ناصردین شاه راد، بارگه عدل و داد
کز گهرش برده اب نظم گهر بار من
تا که فروغی شنید شعر مرا شهریار
شهره هر شهر شد دفتر اشعار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعری ناشناخته، در وصف عشق و دردهای ناشی از آن نوشته شده است. شاعر به بیمار بودن خود اشاره میکند و نرگس را به عنوان پرستاری معرفی میکند که نمیتواند درد دل او را درمان کند. او از معشوق خود میگوید که با زیبایی و تیغ دلافکنش، او را مجروح کرده و عشقش برایش دشوار شده است. شاعر به غم و حسرت خود از دوری معشوق اشاره میکند و میگوید که علیرغم تمام آزارها، دلش همیشه در گرو معشوق باقی مانده است. او از زلف و زیبایی معشوقش یاد میکند و اعتراف میکند که عشق او برایش بسیار سخت و غیرقابل فراموشی است. در پایان، شاعر به تأثیر شعرش بر دیگران و توجه شاه اشاره میکند. این شعر دربردارنده احساساتی عمیق از عشق و درد ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: نرگس زیبای تو که بیمار است، اکنون به پرستاری از من پرداخته است. حال ببین این پزشک چطور میتواند با دل بیمار من کنار بیاید.
هوش مصنوعی: اگرچه خواب هستی و نمیدانی، تلاش کن که بیدار باشی. نگاهی به چشمان خود بینداز که پر از خواباند. من اما بیدارم و میبینم.
هوش مصنوعی: عاشقکشی از ویژگیهای توست و من نیز با عشق ورزیدن این مسیر را انتخاب کردهام. تو با تیغ زدن و آسیب رساندن به من میکوشی؛ و من هم به شکل خود در این راه کشته میشوم.
هوش مصنوعی: با وجود همهی سختیها و مصیبتهایی که بر دلم میزند، خوشبختیام هنوز از نگاه تو دور نشده است.
هوش مصنوعی: چهرهٔ زیبای تو مانند آب گل میدرخشد و این زیبایی باعث آتشسوزی در دل بلبل شد زیرا صدای حزین من گویای غم واندوه است.
هوش مصنوعی: از عمق کوه نالهای برخواسته که نشاندهندهی غم و اندوه من است، در حالی که تو با عزم راسخ و ارادهای قوی به دنبال آزار من هستی.
هوش مصنوعی: رفتم، ولی حسرت مکان تو از دلم پاک نشد. برای عشق تو، که برایم سخت و دشوار بود، از دنیا رفتم، اما این کار آسان نبود.
هوش مصنوعی: تا زلف تو را به دام دل درآوردهاند، پرندهی اسیر من هیچ تمایلی به رهایی ندارد.
هوش مصنوعی: تاکید این بیت بر اهمیت و زیبایی چهره و موهای محبوب است، به گونهای که خود بت و زنجیر من هم نسبت به آن حسادت میکند. در واقع، زیبایی محبوب به قدری زیاد است که حتی اشیاء مقدس و زینتی هم تحت تأثیر آن قرار گرفته و حسرت میخورند.
هوش مصنوعی: هر بار که لبم به لبهای تو بوسه زد، عشق و علاقهام به تو هیچگاه کمتر نشد و همچنان در دل من پر از آرزو و خواسته است.
هوش مصنوعی: اگر تمام جهان هم به خاطر لطف و زیبایی میفروش، همچنان دل بیدار و هوشیار من به مستی نخواهد گرایید.
هوش مصنوعی: هر چه من از آن لب شیرین حرفی زدم، خسرو ایران به سخنان من گوش سپرد.
هوش مصنوعی: ناصرالدین شاه، ملتی که در بارگاه او به عدل و انصاف رفتار میشود، به آنجا تعلق دارد. من به خاطر نیکیهایی که از او به ارث بردهام، به آن بارگاه افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی فروغی شعر من را شنید، شهریار معروف هر شهری شد و دفتر شعر من به شهرت رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواجه غلط کردهای در روش یار من
صد چو تو هم گم شود در من و در کار من
نبود هر گردنی لایق شمشیر عشق
خون سگان کی خورد ضیغم خون خوار من
قلزم من کی کشد تخته هر کشتیی
[...]
ای که ندانی که چیست حالِ من و یارِ من
بیش ملامت مکن غافلی از کارِ من
چند بطون و ظهور عاشق و عینِ حضور
منتظران را وقوف نیست بر اسرارِ من
از من و از خود مگو کز شرفِ یار من
[...]
عشق نورزیده بود جان سبکبار من
بر تو مرا فتنه کرد این دل بیکار من
گر خبر از درد من نیست ترا، در نگر
تا بتو گوید درست روی چو دینار من
ای که بیازردهای بیسببم بارها
[...]
نیست جز اقرار عشق حاصل گفتار من
چهره به خونین رقم حجت اقرار من
عشق تو زآغاز کار برد قرار دلم
تا به چه گیرد قرار عاقبت کار من
خانه من پست شد رخنه به جان درفتاد
[...]
رهن می ناب شد، جبه و دستار من
رفت به باد فنا، خرمن پندار من
مطرب قانون عشق پرده دری ساز کرد
شد کف دریای خون پرده اسرار من
رشته عشق مجاز سر به حقیقت کشید
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.