×
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
کمر دربسته و ابروگشاده
کلاه کیقبادی کژ نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
به بالین شه آمد دل گشاده
به خدمت کردنِ شه دل نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۰ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین
به امیدی جهان بر باد داده
به پنداری بدین روز اوفتاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
ملک بر یاد شیرین تلخ باده
لبالب کرده و بر لب نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
شکنج ابرویش بر لب فتاده
دهانش را شکنجه بر نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
دو مشگین طوق در حلقش فتاده
دو سیمین نار بر سیبش نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۹ - گفتن چهل قصه از کلیله و دمنه با چهل نکته
به قدر مرد شد روزی نهاده
ز بازرگانبچه تا شاهزاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
جهانداران شده یکسر پیاده
به گرداگرد آن مهد ایستاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۶ - در خواب دیدن خسرو پیغمبر اکرم را
طلسمی یافتند از سیم ساده
برو یکپاره لوح از زر نهاده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
درش بر حمل کشورها گشاده
همه در حمل بر حمل ایستاده
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
از هفت خزینه در گشاده
بر چهار گهر قدم نهاده
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش
بینیش چو خیمه ایستاده
سر بر افق زمین نهاده
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۷ - سپردن فرزند خویش به فرزند شروانشاه
ای از شرف تو شاهزاده
چشم ملک اختسان گشاده
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - رفتن پدر مجنون به خواستاری لیلی
یاری دو سه از پس اوفتاده
چون او همه عور و سرگشاده
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
احرام دریده سر گشاده
در کوی ملامت اوفتاده
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
آید همه روز سرگشاده
جوقی چو سگ از پی اوفتاده