گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۳ - الوفاء بحفظ عهد التصرف

 

خود اعجاز انبیارانه از أنا بود

بد او فانی وز او ناطق خدا بود

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری

 

بآن مصداق کالله در عما بود

عما را گر سیه گفتم بجا بود

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱ - دیباچه و مقدمه

 

بیان ما ز توحید خدا بود

رسید اینجا که‌ اصل‌ مدعا بود

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر

 

کسی که مونس و غمخوار و همدم ما بود

مدام سنگ و نی و چوب سخت اعدا بود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۲ - حمایت در فریب دنیا

 

اگر زال زمانه باوفا بود

زمانی یار مردان خدا بود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۵ - در نفرت مجالست غنی با فقیر

 

به دوران در شمار اغنیا بود

بسی از دست کار خود رضا بود

صامت بروجردی
 

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

روزی که کلک تقدیر در پنجۀ قضا بود

بر لوح آفرینش غم سرنوشت ما بود

زان پیشتر که نوشد خضر آب زندگانی

مارا خیال لعلت سرمایۀ بقا بود

روزی که میگرفتند پیمان ز نسل آدم

[...]

غبار همدانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

بنویس نامه گر رقم قتل ما بود

چون نقش کلک تو است همان خونبها بود

گر نام من بنامه بدشنام میبری

دشنام کز زبان تو باشد دعا بود

گر بند میکنی و گر آزاد، بنده ایم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

شب دوش که بود اینکه به خلوتگه ما بود

درین خانه نبود آدم بیگانه، خدا بود

خدا بود درین خانه که شد بنده این خاک

اگر شاه زمین بود و اگر ماه سما بود

شه و ماه که باشند که ما بنده امریم

[...]

صفای اصفهانی
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۶۹ - چو رخت خویش بر بستم ازین خاک

 

چو رخت خویش بر بستم ازین خاک

همه گفتند با ما آشنا بود

ولیکن کس ندانست این مسافر

چه گفت و با که گفت و از کجا بود

اقبال لاهوری
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » منقبت

 

تا جهان بوده است این نور، جهان‌آرا بود

بود ازآن روزکه نی آدم و نی حوا بود

او سلیمان‌بُد و او عیسی و او موسی بود

نوح و یونس را او همره در دریا بود

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - هدیۀ دوست

 

یک کارت ز حضرت شما بود

دیگر ز رفیق با وفا بود

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۳ - زن قاضی ری

 

از قضاگنده خری آنجا بود

چشم فرزند سوی بابا بود

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴