صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰۳ - الوفاء بحفظ عهد التصرف
خود اعجاز انبیارانه از أنا بود
بد او فانی وز او ناطق خدا بود
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری
بآن مصداق کالله در عما بود
عما را گر سیه گفتم بجا بود
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱ - دیباچه و مقدمه
بیان ما ز توحید خدا بود
رسید اینجا که اصل مدعا بود
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۳ - در تنزل روح از مقام تجرد به عالم صورت و مجملی از معنی حدیث نورانیت
زاختیارم تا زبان گویا بود
هرچه گوید زشت و نازیبا بود
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۱ - خطاب آن سلطان انس و جان به جنیان و شرح مسئله قابلیات اشیاء، در ضمن بیان مطلب را دریاب
خاک باید ساکن و برجا بود
باد باید تند و بی پروا بود
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر
کسی که مونس و غمخوار و همدم ما بود
مدام سنگ و نی و چوب سخت اعدا بود
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۲ - حمایت در فریب دنیا
اگر زال زمانه باوفا بود
زمانی یار مردان خدا بود
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۵ - در نفرت مجالست غنی با فقیر
به دوران در شمار اغنیا بود
بسی از دست کار خود رضا بود
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۸۸ - آمدن وهب ابن عبدالله کلبی با مادرش در منزل ثعلبیه
خداوند این خیمه ترسا بود
به آیین و دین مسیحا بود
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۴ - در ذکر رفتن جناب بریربن خضیر به اذن امام به میدان
پسر دختر شاه بطحا بود
فروغ جهان بین زهرا بود
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۱۰۰ - مسلمانی و شهادت فرستادهٔ پادشاه فرنگ در مجلس یزید
کلیسای حافر درآنجا بود
که چون قبله ی مرد ترسا بود
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۱۳ - آوردن پاسبانان مردی ترسا را به نزد ابراهیم
مرا کیش و راه مسیحا بود
در این مرز پیوسته ام جا بود
غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴
روزی که کلک تقدیر در پنجۀ قضا بود
بر لوح آفرینش غم سرنوشت ما بود
زان پیشتر که نوشد خضر آب زندگانی
مارا خیال لعلت سرمایۀ بقا بود
روزی که میگرفتند پیمان ز نسل آدم
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹
بنویس نامه گر رقم قتل ما بود
چون نقش کلک تو است همان خونبها بود
گر نام من بنامه بدشنام میبری
دشنام کز زبان تو باشد دعا بود
گر بند میکنی و گر آزاد، بنده ایم
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹
شب دوش که بود اینکه به خلوتگه ما بود
درین خانه نبود آدم بیگانه، خدا بود
خدا بود درین خانه که شد بنده این خاک
اگر شاه زمین بود و اگر ماه سما بود
شه و ماه که باشند که ما بنده امریم
[...]
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۶۹ - چو رخت خویش بر بستم ازین خاک
چو رخت خویش بر بستم ازین خاک
همه گفتند با ما آشنا بود
ولیکن کس ندانست این مسافر
چه گفت و با که گفت و از کجا بود
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی عبدالله الرضیع المعروف بعلی الاصغر سلام الله علیه » شمارهٔ ۴ - فی لسان ام الرضیع سلام الله علیهما
سینۀ غمزده ام تا که ترا مأوا بود
سینۀ سینا بود
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » منقبت
تا جهان بوده است این نور، جهانآرا بود
بود ازآن روزکه نی آدم و نی حوا بود
او سلیمانبُد و او عیسی و او موسی بود
نوح و یونس را او همره در دریا بود