گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۵ - در جواب گفتن پسر پیر دانا را و اسرار گفتن فرماید

 

بسی سالست تا بسیار گشتست

که مردم زادگان بسیار کشتست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید

 

درون جان تو باغ بهشتست

که عین طینت تو حق سرشتست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید

 

ترا اینجا اگر رازت بهشتست

بنزد عاشقان دانم که زشتست

عطار
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰

 

هرگز پر طاووس کسی گفت که زشتست؟

یا دیو کسی گفت که رضوان بهشتست؟

نیکی و بدی در گهر خلق سرشتست

از نامه نخوانند مگر آنچه نوشتست

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - غزل سرائی باربد از زبان خسرو

 

بهشت و بوستان بی‌دوست زشتست

به روی دوستان زندان بهشتست

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲

 

آن ترک پری چهره، که مانند فرشتست

یارب، گل پاکش ز چه ترکیب سرشتست؟

انصاف توان داد که: با لطف وجودش

بنیاد وجود دگران از گل و خشتست

زین بیش مده وعده به فردای بهشتم

[...]

اوحدی
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۳۳ - حکایت

 

مرا تا خار دامن گیر گشتست

گل اندر خاطرم کمتر گذشتست

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۶ - در باب ظلمه و ظلم

 

گر ترا تیغ حکم در مشتست

شحنه کش باش دزد خود کشتست

اوحدی
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۲ - در تحقیق صراط

 

صراطت گرچه ره سوی بهشتست

ولی دوزخ به زیرش سخت زشتست

شیخ محمود شبستری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

مرا گویی که عشقت سر نبشتست

که خاکم را به مهر تو سرشتست

نروید در دلم جز بیخ مهرت

که تخم مهر رویت زود کشتست

چو روی او ندیدم هیچ چهری

[...]

جهان ملک خاتون
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸

 

دیده باشی برای دفع گزند

صورتی خوش که بر سر خشتست

شکل ناکس همان صفت دارد

صورتی خوب و معنیی زشتست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۴۳ - ماتمداری شمع برای پروانه و جان بجانان سپردن

 

زلال عشق کز کوثر گذشتست

زماتر دامنان آلوده گشتست

اهلی شیرازی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

این نخل که از چشمه جان رسته که کشتست؟

وین خط که دهد یاد ز معجز که نوشتست؟

ما فتنه ز مشاطه حسنیم نه از عشق

زنار مغان رشته خط و زلف که رشتست؟

جز از اثر دهشت ما وحشت ما نیست

[...]

نظیری نیشابوری
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - بامداد شیرین

 

بتشویشی که با من هم سرشتست

باندوهی که از من در بهشتست

عرفی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode