گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۷

 

تو سلطانی به حسن امروز و مه رویان گدای تو

کنم جان عزیز خود فدای که فدای تو

نوائی از تو می خواهم اگر انعام فرمائی

چه خوش باشد اگر یابد نوائی بینوای تو

دلم خلوتسرای تست غیری درنمی گنجد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

عاشقم بر قامت رعنای تو

حسن می‌بارد ز سر تا پای تو

هرکجا ای سرو! اندازی قدم

روی زرد ماست خاک پای تو

شکل بالایت بلای جان ماست

[...]

نسیمی
 

قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۳۲ - حکایت استاد و شاگرد

 

از عفونت زرد شد سیمای تو

گر درین حالت بمانی،وای تو!

قاسم انوار
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۶۳ - و له ایضا

 

نیست در عالم کسی همتای تو

من بنازم پیش سر تا پای تو

راحت جانی و نور دیده ای

لاجرم در دیده کردم جای تو

شور در فرهاد مسکین افکند

[...]

حیدر شیرازی
 

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۰ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت سوم

 

به بالای سام و به پهنای تو

به پای و رکیب و به سیمای تو

محمد کوسج
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۸

 

ای دل و جان عاشقان شیفته لقای تو

عقل فضول کی برد راه بکبریای تو

بلبل طبع با نوا از چمن شمایلت

طوطی روح را دهن پر شکر از عطای تو

آتش جان خاکیان نفخه بی نیازیت

[...]

حسین خوارزمی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۶ - خبر آوردن خادمه

 

گفت که آن دلبر رعنای تو

هیچ ندارد سر و پروای تو

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۹ - آمدن خادمه

 

نیست چو او را سر و پروای تو

بی خبر است از دل شیدای تو

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۸ - نامه ششم

 

ای شده در سینه مرا جای تو

سوختم از آتش سودای تو

صوفی محمد هروی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۱

 

از کفر و دین بری شده ام از برای تو

دنیا و آخرت همه کردم فدای تو

خواهم که خواب مرگ نبندد دو دیده ام

چندانکه چشم خود نگرم زیر پای تو

از خود تهیست لیک چو پر میکند نگه

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۸

 

من بنده صبا که دهد عرض رای تو

کز عرض بند گیست مرادم دعای تو

جای تو بود دیده شب زنده دار من

باز آکه هیچکس ننشیند بجای تو

آن آفتاب مهر فزایی که همچو من

[...]

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

در صوامع آتش سودای تو

در خرابات مغان غوغای تو

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

کافر و ترسا همه جویای تو

در درون جان هر یک جای تو

اسیری لاهیجی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۶

 

دمی کز تن جدا سازد سرم تیغ جفای تو

تن زارم روان در سجده افتد پیش پای تو

بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » ترکیبات » در منقبت حضرت امام حسین و ائمه اطهار علیهم السلام

 

ای رفته در قضای خدا ماجرای تو

غیر خدا که می رسد اندر قضای تو

ای رفته با دهان و لب تشنه از میان

آب حیات در قدم جانفزای تو

بیگانه از خدا و رسولست تا ابد

[...]

بابافغانی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳

 

ای بی‌وفا، چه چاره کنم با جفای تو؟

تا کی جفا کشم به امید وفای تو؟

چون مبتلای عشق ترا نیست چاره‌ای

بیچاره عاشقی که شود مبتلای تو!

می‌خواهم از خدا به دعا صدهزار جان

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴

 

بیا، تا نقد جان را برفشانم در هوای تو

بنه پا بر سرم، تا سر نهم بر خاک پای تو

معاذالله! مرا در دادن جان نیست تقصیری

نه یک جان بلکه گر صد جان بود، سازم فدای تو

مرا تا مبتلا کردی، اسیر صد بلا کردی

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵

 

مردم ازین الم: که نمردم برای تو

ای خاک بر سرم، که نشد خاک پای تو!

گر اختیار مرگ بدستم دهد قضا

روزی هزار بار بمیرم برای تو

غم نیست گر ز مهر تو دل پاره پاره شد

[...]

هلالی جغتایی
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۳