عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۳۸
گر میسوزم مرا مکن چندین عیب
کاتش دارم چو شمع دایم در جیب
زان میسوزم مدام تابوکه چو شمع
تن را در جان گدازم و جان در غیب
عطار » منطقالطیر » در نعت رسول » در نعت رسول ص
آنچه اول شد پدید از غیب غیب
بود نور پاک او بیهیچ ریب
عطار » منطقالطیر » فی فضائل خلفا » فی فضیلةامیرالمؤمنین علی رضی الله عنه
در ضمیرش بود مکنونات غیب
زان برآوردی ید بیضا ز جیب
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
از نکوروییت میبینم نصیب
لطف نبوَْد از نکورویان غریب
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانهای که از مگس و کیک در عذاب بود
من مگر نمرود وقتم کز حبیب
کیک و سارخک و مگس دارم نصیب
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد
گر نبودی قصر را آن رخنه عیب
تحفه دادی قصر فردوسش ز غیب
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت صوفیی که هرگاه جامه میشست باران میآمد
چون ندارم من قبول و رشد غیب
خلق را رد میکنم از خو به عیب
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عزیزی که از داشتن خداوند شادی میکرد
چون تو مشغولی بجویایی عیب
کی کنی شادی به زیبایی غیب
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » گفتار پیری مستغنی
انبیا را چون بلا آمد نصیب
کی رسد راحت بدین پیر غریب
عطار » منطقالطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد
هر یک از اهل هنر وز اهل عیب
آفتابی دارد اندر غیب غیب
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۵) حکایت شقیق بلخی و سخن گفتن او در توکل
در آن دم کان درم بستی تو در جیب
کجا بود اعتماد جانت بر غیب
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۹) حکایت مرد مجنون و رعنایان
چو بگذشتند سر بر کرد از جیب
یکی پرسید ازو کای مردِ بی عیب
عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
چو بام از یک لگد آید فراشیب
نیارد طاقت آشوب و آسیب
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
یکی پیوسته میتابند در شیب
دگر را میدهند آرایش و زیب
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۸ - در شرح نفس فرماید
نباشد کار درویشان بترتیب
کند هر گونهٔ در گفت ترکیب
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید
وجود آدم از تو یافت ترکیب
ولیکن عقل بودش کرده تذهیب
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
چو خورشیدی که بیرون آید از جیب
سحرگاهان ز صبح عشق بی ریب
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام
نظر کردی تو در بالا و در شیب
چه دیدی در هزاران زینت و زیب