گنجور

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

که و مه هرکسی کان می‌شنودند

ز حال زن تعجب می‌نمودند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت

 

بزرگان و امیرانی که بودند

همه در دیدنش رغبت نمودند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۵) حکایت پسر صاحب جمال و عاشق شوریده حال

 

بچشم از یکدیگر جان می‌ربودند

زلب بر همدگر جان می‌فزودند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۱) حکایت سلطان محمود و آرزو خواستن بزرگان

 

بزرگانی که سر در چرخ سودند

همه در خدمت محمود بودند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۴) حکایت زنان پیغامبر

 

زنان چون این سخن از وی شنودند

همه پنهان ز هم شادی نمودند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » جواب پدر

 

جهان را پادشاهانی که بودند

که سر در گنبد گردنده سودند

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل

 

نمودی بود که‌ایشان می‌نمودند

نماند آن هم که بس نابود بودند

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

چو برسیدند و روزی چند بودند

چو تخمی زیر چرخ چرخ سودند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۳ - در پرداختن این داستان

 

بداروخانه پانصد شخص بودند

که در هر روز نبضم مینمودند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

چو برگ گندنا تیغی ربودند

ز تن چون گندناسر میدرودند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چو یارانش سخن از شه شنودند

از آن پاسخ بسی شادی نمودند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

همه روز آن سه تن با هم ببودند

ز گلرخ راز گفتند و شنودند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم

 

زمین را پیش شه از لب بسودند

درآن گفت و شنود آن شب غنودند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه

 

زمانی با کنار و بوس بودند

زمانی راز گفتند و شنودند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه

 

بر آنسان یک مهی شادی نمودند

زمانی بی می و رامش نبودند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید

 

به پیش کار گه چون رخ نمودند

در آخر این چنین پاسخ شنودند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۱ - جواب منصور در خطاب حق سبحانه و تعالی

 

همه ذرات من در بود بودند

ز حق گفتند و از حق میشنودند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را

 

چو چیزی مرد را اینجا نمودند

بیک ره بود جانش در ربودند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را

 

نمودند سروران اینجا نمودند

بیکره بود جانش در ربودند

عطار
 
 
۱
۲