×
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود
نمیدانست آن پیر رونده
که محمودست آن هیزم خرنده
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی
سگی من دیدهام در خود گزنده
بهگرد شهر بیهوده دونده
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۹) حکایت شیخ ابوالقاسم همدانی
بپرسیدند ازو کای سرفکنده
خدا را کیستی تو؟ گفت: بنده
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۸) حکایت شیخ ابوبکر واسطی با دیوانه
ز شادی میشدی او سرفکنده
میان رقص یعنی بر جهنده
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۰) حکایت دیوانۀ چوب سوار
دهانی داشت همچون گل ز خنده
چو بلبل جوش در عالم فکنده
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل
به هر تویی جهانی پر رونده
چه بر پهلو چه بر سر چه پرنده
عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقاله الثامنه عشر
تو خوش بنشسته و گردون دونده
تو مرغ دانه کش عمرت پرنده
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۴ - الحکایه و التمثیل
مرا آید ز بوتیمار خنده
لب دریا نشسته سرفکنده
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
خدا را در حقیقت اوست بنده
لباس اصطفا در بر فکنده
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چو موری پر فگنده پای کنده
نگونساری بطاسی در فگنده
عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
چو جان گلرخم از تست زنده
چرا پیشت نباشد دایه بنده
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
قیامت بود، امّا خلق زنده
بسی مرده بسی هرسو فگنده