عطار » منطقالطیر » در تعصب گوید » حکایت رفتن مصطفی بسوی غار و خفتن علی در بسترش
گر تو هستی مرد این یا مرد آن
کو ترا یا درد این یا درد آن
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت چاکری که از دست شاه میوهٔ تلخی را با رغبت خورد
از خوشی کان چاکرش میخورد آن
پادشا را آرزو میکرد آن
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
زنی بودی که دور چرخ گردان
شمردیش از شمار شیرمردان
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
کسی را بر سر ما شاه گردان
وگرنه پادشاهی کن چو مردان
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار
اگر مردی محاسن همچو مردان
طهارت جای را جاروب گردان
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۱) سؤال ابراهیم ادهم از مرد درویش
بدو درویش گفت ای مرد مردان
چراگوئی، مرا آگاه گردان
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
غلط مشنو یقین میدان چو مردان
که شه را هست دایم جامه گردان
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۹) حکایت ابوبکر سفاله
که داند تا درین اندوه مردان
چگونه زار در خونند گردان
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۲) مناجات موسی با حق تعالی ودر خواستن او یکی از اولیا
فلک را در صفش مشمر ز مردان
زنی پیرست چرخی کرده گردان
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۳) حکایت گفتار پیغامبر در طفل نوزاد
ولیکن گر توانی همچو مردان
ز جامه درگذر جان را بگردان
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۴) حکایت حسن و حسین رضی الله عنهما
اگر دل را بگردانی چو مردان
شود خورشید عشقت چرخ گردان
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۱۱) حکایت آن مرد که صرّۀ در میان درمنه یافت
اگر تو همّتی داری چو مردان
بهمّت خویشتن را مرد گردان
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۲) حکایت باز با مرغ خانگی
ز دیری گه ترا ای چرخ گردان
روانست آسیا برخون مردان
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۷) حکایت آن پیر که دختر جوان خواست
برافشان هرچه داری همچو مردان
چه سازی چون زنان با چرخ گردان؟
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۸) حکایت ابرهیم ادهم در بادیه
چه وزن آرد در این ره خون مردان
که اینجا آسیا از خونست گردان
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
اگر اسپ افکنم بر نطعِ گردان
دو رخ طرحش نهم چون شیر مردان
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر
چنین دادش جواب آن مرد مردان
که ای خسرو تنم مبرز مگردان
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر
تنت را دل کن ودل درد گردان
کزین سان کیمیا سازند مردان