عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد
زاهدی برجست، گفت ای نیک بخت
رخنهای ماندست و آن عیب است سخت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شهریاری که قصری زرنگار کرد
بوک آن رخنه توانی کرد سخت
ورنه چه قصر تو و چه تاج و تخت
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت چوب خوردن یوسف به دستور زلیخا
پوستینی دید مرد نیک بخت
دست خود بر پوستین بگشاد سخت
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » بیان وادی استغنا
گر بریخت افلاک و انجم لخت لخت
در جهان کم گیر برگی از درخت
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » گفتار شبلی که پس از مردن به خواب جوانمردی آمد
گفت حق با تو چه کرد ای نیکبخت؟
گفت چون شد در حسابم کار سخت
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
که گفتم در سفرحربی کنم سخت
مگر پیش شهم یاری دهد بخت
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
پس از چل روز شهزاده جوانبخت
بکامی تاج بر سر رفت بر تخت
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود
چو روز دیگر آمد شاه بر تخت
بدرگاه آمد آن پیر نگون بخت
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن
چو آمد روز دیگر شاه بر تخت
وزان خواب شبانگه تنگ دل سخت
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۲) حکایت گناه کار روز محشر
تو با معشوق زیر پرده بر تخت
توانی خفت بی غیری زهی بخت
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۷) حکایت پادشاه و انگشتری
وگر دلشاد گردم نیز از بخت
چو در وی بنگرم، غمگین شوم سخت
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
دل مادر بسوخت الحق برو سخت
بدو گفت ای گرامی و نکوبخت
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس
پسر را دید با آن مرده بر تخت
بدلداری کشیده در برش سخت
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
ترادیدم چو نرم آهن دلی سخت
ز دایه نیست دلداری زهی بخت
عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل
بیکبارش میار از خاک بر تخت
که تا او نیز لختی بر تند سخت
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
درودش داد از شاه جوانبخت
شه خورشید تاج آسمان تخت
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
بههم گفتند رستند این زمان سخت
چه میکردند اینجا این دو بدبخت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
ترا آن رازها کاندر سر تخت
نمودم بازگفتم با تو بدبخت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
ور چو اسکندر شوی با تاج و تخت
یا فریدونی شوی با حظّ و بخت